تا چند کسل از غم بیهوده از فرخی یزدی رباعی 325
1. تا چند کسل از غم بیهوده شویم
تا کی به هوای نفس آلوده شویم
...
1. تا چند کسل از غم بیهوده شویم
تا کی به هوای نفس آلوده شویم
...
1. با دولت نو رسم کهن می گویم
عیب دگران و خویشتن می گویم
...
1. تا چند توان به ناتوانان دیدن
جور و ستم جهان ستانان دیدن
...
1. با نخل خوشی همیشه پیوند بزن
می با دل شاد و جان خرسند بزن
...
1. ای دوست به دیوار کسی مشت مزن
دشمن چو شوی به شیر انگشت مزن
...
1. ای دل شکن آتش به دل تنگ مزن
بر شیشه ارباب وفا سنگ مزن
...
1. یاری که کج و دوروست، شمشیرش کن
گر راست نشد نشانه تیرش کن
...
1. گر تکیه کنی بر دم شمشیر مکن
بی دغدغه بازی به دم شیر مکن
...
1. طوفان می نسیان از این نوش مکن
فحش عرب و حرف عجم گوش مکن
...
1. هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن
تا صلح شود بجنگ آهنگ مکن
...
1. ای توده عمل باهمم عالیه کن
بگذشته گذشت صحبت از حالیه کن
...
1. ای ملت آرین وفاداری کن
در خدمت نوع خود فداکاری کن
...