1 دردی بتر از علت نادانی نیست جز علم دوای این پریشانی نیست
2 با آنکه بروی گنج منزل دارد بدبخت و فقیرتر ز ایرانی نیست
1 در کعبه خطاکار خطابم کردند از بتکده رندانه جوابم کردند
2 آباد شود کوی خرابات مغان کانجا به یکی جرعه خرابم کردند
1 دیشب که به صد فتنه و آشوب گذشت از مهر به من آن مه محبوب گذشت
2 آن ماه دو هفته را چو دیدم امسال یک ماه شب و روز به من خوب گذشت
1 ای روز سیاه من سیه تر گردی وی دیده به خون دل شناور گردی
2 ای چرخ ز گردش تو من پست شدم گر گردشت این چنین بود برگردی
1 از بسکه به پیش این و آن مبتذلیم چون شمع ز آتش درون مشتعلیم
2 آنها همه بی قرار حرف املند ما جمله در انتظار کار و عملیم
1 هرگز دل کس را به عبث تنگ مکن تا صلح شود بجنگ آهنگ مکن
2 هر چند که نیست زندگی غیر از جنگ با مرگ بساز و با کسی جنگ مکن
1 از باده کبر مست و مخمور مشو وز راه سلامت و خرد دور مشو
2 روزی دو جهان اگر به کام تو شود از شادی این دو روزه مغرور مشو
1 باید ز کژی براستی میل کنیم اصلاح کژی ز صدر تا ذیل کنیم
2 بدبختی اگر بود قویتر از سیل با زور عموم دفع آن سیل کنیم
1 ما خاک به سر ز بیحسابی شدهایم ما دربهدر از خانهخرابی شدهایم
2 ای صاحب مال و مالک کاخ جلال با ما منشین که انقلابی شدهایم
1 آن خم که بود مدام در جوش، منم آن مرغ که شد به شام خاموش، منم
2 در حلقه رندان خراباتی خویش آن پاک نشین خانه بر دوش، منم