1 ای آنکه تو را گفته ما باور نیست ور هست ز جبن قدرت کیفر نیست
2 با منطق و مدرک بشنو ناله ما گر گوش رئیسالوزرایی کر نیست
1 یک دم دل من ز غصه آسوده نشد وین عقده ناگشوده بگشوده نشد
2 این دامن پاک چاک چاکم هرگز الا ز سرشک دیده آلوده نشد
1 این جعبه که آرا همه در دامن اوست چون دور سپهر بیوفایی فن اوست
2 از بس که به این و آن دهد وعده وصل خون دو هزار کشته در گردن اوست
1 هر چند افق زمانه روشن نبود تکلیف جهانیان معین نبود
2 در قرن طلائی نکند آدم روی در مملکتی که راه آهن نبود
1 گر رشته سعی و کار پیوند شود افکار عموم شاد و خرسند شود
2 با بودجه کافی و جدیت ما باید بلدیه آبرومند شود
1 با خلق خدا شریک غم باید شد سربار بدوش دوست کم باید شد
2 خواهی ببری گوی معارف خواهی درگاه عمل پیشقدم باید شد
1 مظلوم کشی طریقه محتشم است قانون شکنی پیشه اهل ستم است
2 هر سر که به احترام قانون خم شد در مسلک ارباب قلم محترم است
1 هر خانه که شادیش بجز غم نبود ویرانی آن خرابه پر کم نبود
2 نقش در و دیوار ندارد حاصل از بهر عمارتی که محکم نبود
1 هر رأی که با دادن سیم آوردند آه دل مسکین و یتیم آوردند
2 صندوق لواسان چو بسی بود علیل نظار برای او حکیم آوردند
1 در این ره سخت گر شود پای تو سست از دست شکستگان شوی رنجه درست
2 هر چیز که خواستی مهیا کردند گر مرد هنروری کنون نوبت تست