1 دیدی بخلاف عزم و تصمیم شدی از حمله ارتجاع در بیم شدی
2 با اینهمه اظهار شهامت آخر در پیش قوای خصم تسلیم شدی
1 روزی که به تاج طعنه سخت زدیم با دست تهی پا به سر تخت زدیم
2 بگریخت ز دست من و دل طالع و بخت پس داد ز دست طالع و بخت زدیم
1 با کجروی خلق جعلق خوش باش با کشمکش گنبد ازرق خوش باش
2 دی با سیه و سفید اگر خوش بودی امروز به کابینه ابلق خوش باش
1 از رنگ افق من آتشی میبینم در خلق جهان کشمکشی میبینم
2 اما پس از این کشمکش امروزی از بهر بشر روز خوشی میبینم
1 تا درس محبت تو آموختهایم در خرمن عمر آتش افروختهایم
2 بیجلوه شمع رویت از آتش غم عمریست که پروانهصفت سوختهایم
1 ای جعبه به خوب و زشت حاکم شدهای محفوظکن سقیم و سالم شدهای
2 با آنکه تویی پاکدل و پاکنهاد آرامگه خائن و خادم شدهای
1 بدبختی ایران ز دو تن یافت دوام این نکته مسلم خواص است و عوام
2 آن دولت انگلیس را بود وثوق این سلطنت هنود را هست قوام
1 طوفان می نسیان از این نوش مکن فحش عرب و حرف عجم گوش مکن
2 خواهی چو صلاح حال مستقبل را ایام گذشته را فراموش مکن
1 یکدسته که کاندید جدیدند همه سال و مه و هفته ها دویدند همه
2 اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث ناچار سه ربع نا امیدند همه
1 یکچند به مرگ سخت جانی کردیم رخساره به سیلی ارغوانی کردیم
2 عمری گذراندیم به مردن مردن مردم به گمان که زندگانی کردیم