1 ای دوده جم قیام یکباره کنید بیچارگی عموم را چاره کنید
2 زنجیر اسارتی که در پای شماست خوبست بدست خویشتن پاره کنید
1 دل خسته ز آزار دل آزاران است جان رنجه ز بیداد ستمکاران است
2 تنبیه و مجازات خیانت کاران در جامعه پاداش نکوکاران است
1 در مسلک مالک ملکی سالک شد از عشق به ملک آن ملک هالک شد
2 آورد فشار چون به مستأجر خویش نامش بزبان دوزخی مالک شد
1 تا عمر بود، درستی آئین من است بدخواه کژی، مسلک دیرین من است
2 آزادی و خیر خواهی نوع بشر مقصود و مرام و مسلک و دین من است
1 آنانکه ز بس خزانه تاراج کنند ما را به عدو ز فقر محتاج کنند
2 دیگر ز چه شغل دولتی را دایم با چوب هوای نفس حراج کنند
1 اوضاع نجومی چو به تقویم آید این جمله برجسته به تنظیم آید
2 کز جانب کابینه امروزی ما از روز نخست بوی ترمیم آید
1 این خانه دگر چونی نوائی دارد وز راز درون بسر هوائی دارد
2 یکسان نبود وضع سیاست دایم هر روز سیاست اقتضائی دارد
1 تا رسم غنی غیر دلآزاری نیست از بهر فقیر چاره جز زاری نیست
2 این خواری و این ذلت و این فقر عموم بیشبهه به جز علت بیکاری نیست
1 با مشت و لگد معنی امنیت چیست؟ با نفی بلد ناجی امنیت کیست؟
2 با زور مرا مگو که امنیت هست با ناله ز من شنو که امنیت نیست!
1 دنیا که حیاتش همه جنگ و جدل است وصلش همگی فراغ و اصلش بدل است
2 امروز چو دیروز مکن تکیه به حرف کامروز جهان، جهان سعی و عمل است