1 این زمزمه های شوم را قائل کیست واین نغمه ناپسند را حاصل چیست
2 در گفتن حرف حق اثر هست اما گوینده چو با اراده باطل نیست
1 آن سلسله را که جز خطا باطن نیست کس نیست که بر خطایشان طائن نیست
2 روزی به وثوق شاد و گاهی به قوام القصه که این طایفه بی خائن نیست
1 جان بنده رنج و زحمت کارگر است دل غرقه به خون ز محنت کارگر است
2 با دیده انصاف چو نیکو نگری آفاق رهین منت کارگر است
1 روزی که شهید عشق قربانی شد آغشته به خون مفخر ایرانی شد
2 در ماتم او عارف و عامی گفتند ایام صفر محرم ثانی شد
1 عمری که مرا به گردش و سیر گذشت دیروز به کعبه دوش در دیر گذشت
2 هر چند که زندگی بلا بود اما از دولت مرگ آن بلاخیز گذشت
1 از دست تو گر دل ز غمت چاک نبود از طعنه این و آن مرا باک نبود
2 راز دل دوستان نمی کردم فاش گر نقشه دشمنان خطرناک نبود
1 گر عامل جور حاکم ما نشود در عدلیه ظلم حکمفرما نشود
2 حکمی که بود بر له یکمشت ضعیف تا دست قوی قویست اجرا نشود
1 چون نامه ما برای کلاشی نیست چون خامه ما مرتشی از راشی نیست
2 پس پیشه ما هرزه درآئی نبود پس حرفه ما تهمت و فحاشی نیست
1 هرگز دل ما غمین ز بیش و کم نیست گر بیش و اگر کم دل ما را غم نیست
2 اسباب حیات نیست غیر از یکدم آن نیز دمی باشد و دیگر دم نیست
1 تشکیل جهان ز روی بی انصافی است چون دستخوش تجمل اشرافی است
2 یک دسته خودخواه اگر بگذارند از بهر بشر ثروت دنیا کافی است