1 ای دیده تو را بر آب دیدیم و گذشت ای خانه تو را خراب دیدیم و گذشت
2 وی بخت سیاه شوم بیدار آزار یک عمر تو را بخواب دیدیم و گذشت
1 ای مجلسیان دگر چه رنگی دارید در حمله شتاب یا درنگی دارید
2 دیشب زده اید تیغ خود را صیقل امروز مگر خیال جنگی دارید
1 ثروت سبب وحی سماوی نشود با فقر و غنا قطع دعاوی نشود
2 هرگز نشود بین بشر ختم نزاع تا قیمت اوقات مساوی نشود
1 آنانکه تو را دو سال یکبار خرند هر چند گران شوی بناچار خرند
2 ارزان مفروش خویش را ای توده چون مردم کم فروش بسیار خرند
1 در کشور ما که جنگ اصنافی نیست حاکم به جز از اصول اشرافی نیست
2 این است که بر خطای یک تن ناچار صد مدرک و درج ده سند کافی نیست
1 بر بام فلک بیرق کین برق زند آشوب صلا بر ملل شرق زند
2 در لجه خون فرشته صلح و صفا افتاده و داد از خطر غرق زند
1 از سطح افق شعله گلگون آید وز رنگ شفق ترشح خون آید
2 یک پرده بسیار مهمی بالاست تا از پس این پرده چه بیرون آید
1 طوفان بشنو چو نی، نوای تبریز وز دیده ببار خون برای تبریز
2 تا جبهه نای و قامت چنگ چو نی کن ناله برای نینوای تبریز
1 این قوم که تا کشور ما تاختهاند با رایت خودسری برافراختهاند
2 با این همه های هوی ایشان دیدیم هنگام عمل وظیفه نشناختهاند
1 چون مرتجعین آلت نیرنگ شدند آزادی و ارتجاع در جنگ شدند
2 القصه بنام حفظ اسلام ز کفر یک دسته ز روی سادگی رنگ شدند