1 با طبع بلند قصر قیصر هیچ است دارائی دارا و سکندر هیچ است
2 با خانه بدوشی ببر همت ما صد قافله گنج خانه زر هیچ است
1 آن سلسله ای که از امیران هستند معمار در این سرای ویران هستند
2 از چیست که با ثروت هنگفت مدام اندر صدد غارت ایران هستند
1 بیمهری اگر با من شیدا نکنید یا کینه دیرینه هویدا نکنید
2 با این همه عیب بهتر از مستوفی بیشبهه در این محیط پیدا نکنید
1 ابناء بشر جمله ز یک عائلهاند وز حرص دول مدام در غائلهاند
2 از آز دول الحذر ای اهل جهان کآنها همه رهزنان این قافلهاند
1 دریای پر آب چشم نمناک من است صحرای پر آتش دل صد چاک من است
2 آن را که دهد زمانه بر باد فنا از دست غم تو عاقبت خاک من است
1 گر هادی ما ز جهل گمراه نبود گمراهی او در همه افواه نبود
2 کابینه نمی شد متزلزل هرگز گر «لیدر» خودپسند خودخواه نبود
1 طوفان که ز راستی به عالم علم است ویرانه کن بنای جور و ستم است
2 محبوب از آن بود که حق یا باطل در مسلک خود همیشه ثابت قدم است
1 آنان که اصول را مراعات کنند عنوان مکافات و مجازات کنند
2 خوبست خطاکاری بدکاران را در محکمه صالحه اثبات کنند
1 عدلیه که داد باید از داد کند از چیست که جای داد بیداد کند
2 ای داد که از عدلیهٔ منصوری بر هرکه نظر بیفکنی داد کند
1 از بسکه زند نوای غم چنگی ما اندوه کند عزم همآهنگی ما
2 شادی و گشایش جهان کافی نیست در موقع غم برای دل تنگی ما