22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رشیدالدین وطواط / قصاید رشیدالدین وطواط

قصاید رشیدالدین وطواط

1 ای آنکه در جهان ز تو سری نهان نماند با عدل تو نشان ستم در جهان نماند

2 تا چرخ تیغ فتنه نشان در کفت نهاد از فتنه هدف در نواحی عالم نشان نماند

3 از خسروان عرصهٔ عالم، بعلم و حلم بر تخت خسروی چو تو صاحب قران نماند

4 با کوکبان جاه تو در کل خافقین آوازهٔ کواکب هفت آسمان نماند

1 شاها ، ز زخم تیغ تو گردون حذر کند در زیر رایت تو ظفر مستقر کند

2 دستت همان دهد که زمین و زمان دهد تیغت همان کند که قضا و قدر کند

3 آن کس که دید لطف نسیم خصال تو شرم آیدش که یاد نسیم سحر کند

4 با روضهٔ امید کند جود تو همانک با کشت زار وقت بهاران مطر کند

1 تویی که صبح عدو هیبت تو شام کند امور ملک مثال تو با نظام کند

2 زصبح تیغ تو روشن ترست و هیبت او حیات حاسد تو تیره تر زشام کند

3 عنایت فلکی نزد تو مقیم شود سعادت ابدی پیش تو مقام کند

4 خطای محض بود ، هر که باعطای کفت حکایت کرم از حر و از غمام کند

1 شاها ، فلک عدوی ترا در عنا فگند وز صحن بوستان مرادش جدا فگند

2 افلاک دوستان ترا در طرب نشاند و ایام دشمنان ترا در عنا فگند

3 گیتی ز صدق تو قلبم مخرقه شکست گردون ز جاه تو علم کبریا فگند

4 تو کبرایی محضی و از دفتر جلال اخلاق تو علامت کبرو ریا فگند

1 آفتاب جلال و عالم جود که چنو در جهان نشد موجود

2 خان عادل ، کمال دولت و دین گوهر کان محمدت ، محمود

3 آنکه او راست طلعت میمون آنکه او راست طالع مسعود

4 خسروان را جناب او مقصد سروران را رضای او مقصود

1 زهی ! جمال ترا آفتاب کرده سجود نیامدست نظیر تو از عدم بوجود

2 رخ تو کعبهٔ حسنست و در شریعت نیست جز آنکه روی بکعبه کنند وقت سجود

3 دل مرامی و مقصود در همه گیتی دلی ندانم کو را تو نیستی مقصود

4 جمال حور تو داری و از جمال تو هست همه جوانب آفاق چون جنان خلود

1 کمال دولت و دین صورت شجاعت وجود که شد شجاعت وجود از خصال او موجود

2 پناه دنیا ، خاقان ، که هست در دنیا فریضهٔ طاعت او چون عبادت معبود

3 سر محامد ، محمود ، آنکه امرش را همی برند بزرگان روزگار سجود

4 شریف صورت او همچو بخت او میمون بدیع صورت او همچو نام او محمود

1 ای آنکه از خصال تو قدر هدی فزود بادا ستوده ، هر که خصال ترا ستود

2 طاعت ترا سزد ، بجهان در ، که چون تویی زین پس نبود خواهد وزین پیش هم نبود

3 در دور هشت چرخ ز ترکیب چار طبع دو چشم کس ندید که چون تو یکی نمود

4 دست سیادت تو عنان هدی گرفت پای سعدت تو رکاب ظفر بسود

1 تویی ، شها ، که نظیر تو در جهان نبود ز چشم عقل تو را ز فلک نهان نبود

2 زبان بخت بشارت همی دهد هر روز که جز تو تا با بد وارث جهان نبود

3 برون ز خط اشارات تو کواکب را برین صحیفهٔ زنگارگون قران نبود

4 لوای تست پناهی ، که جز بعصمت او ز دست حادثه اسلام را امان نبود

1 جانا، دلم ز فرقت تو خون همی شود و اندوه من ز عشق تو افزون همی شود

2 خون کرده ای دلم ، نه نخستین کسی منم کندر فراق تو دل او خون همی شود

3 لیلی شدی بحسن و مرا در هوای تو دل بی قرار چون دل مجنون همی شود

4 رویم چو زر پخته شدست وز چشم من سیم گداختست ، که بیرون همی شود

آثار رشیدالدین وطواط

22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی