ای عادت تو همه جفای از رشیدالدین وطواط قصیده 164
1. ای عادت تو همه جفای من
یک باره گذاشته وفای من
...
1. ای عادت تو همه جفای من
یک باره گذاشته وفای من
...
1. ای غریو کوس تو در گوش بانگ ارغنون
جزع گشت فام از گرد خیلت گنبد فیروزه گون
...
1. چو از حدیقهٔ مینای چرخ سقلاطون
نهفته گشت علامات چتر آینه گون
...
1. رمضان آمد و آورد ز فردوس برین
صد هزاران مدد خیر بر شاه زمین
...
1. قاهر اصحاب بدعت ، ناصر اعلام دین
صدر دولت را مغیت و اهل ملت را معین
...
1. قصر فرخندهٔ کمالالدین
هست در خرمی چو خلد برین
...
1. مقتدای همه زمان و زمین
شاه غازی، علاء دولت و دین
...
1. بتی ، که ماه برد روشنی ز طلعت او
ربودن دل عشاق گشته صنعت او
...
1. خوارزمشه ، که هست زمانه غلام او
دور سپهر و سیر ستاره بکام او
...
1. زهی خلق در لشکر آلای او
فلک پست با قدر والای تو
...
1. ای یک غلام تو به گه حرب صد سپاه
اندر جوار جاه تو اسلام را پناه
...