1 ای کرم را کف نهاده طریق نیست بی طاعت تو هیچ فریق
2 صاحب دولت علی الاطلاق خسرو عالمی علی التحقیق
3 حضرتت را سیادتست قررین رایتت را سعادتست رفیق
4 اندر احیای سنت خیرات کرده با تو موافقت توفیق
1 ای ز حلم تو ساکنی در خاک گام ننهاده چون تویی در خاک
2 نیست عزم ترا مقابل باد نیست حزم ترا برابر خاک
3 نکشد از هوای تو سر چرخ نزند با وقار تو بر خاک
4 هر کجا علم تو ، محقر بحر هر کجا حلم تو ، مزور خاک
1 ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ
2 چندین هزار کوه ، که اوتاد گیتی اند از حلم تو ربوده ثبات و گرفته سنگ
3 اعلام تو ز چهرهٔ نصرت فشانده گرد آثار تو ز صفحهٔ دولت زدوده زنگ
4 هستی هزار حاتم طایی بوقت جود هستی هزار رستم سگزی بروز جنگ
1 ای ز حکیمان شنوده علم اوایل هم ببراهین رسیده ، هم بدلایل
2 طبع تو افروخته بنور حقایق جان تو آراسته بنقش فضایل
3 چند مسایل کنم سؤال ز حکمت تا تو که گویی درین جواب مسائل؟
4 چیست فلک ؟ شکل او چگونه کردار؟ کیست مدیرش وزین مدار چه حاصل؟
1 تا شد دلم بمهر بتان مایل خواب و قرار گشت زمن زایل
2 بیخواب و بیقرار شود لابد هر کو شود بمهر بنان مایل
3 لشکر برفت و رفته نگارینم معشوق لشکری نکند عاقل
4 اندوه کرد بر دلم حمله با دیدمش نشسته بر آن محمل
1 ای جمال دولت ، ای چرخ جلال وی ز تو افزوده گیتی را جمال
2 ای سعادت را بصدرت انتما وی سیادت را بقدرت اتصال
3 اختران از رای تو جویندنور اختران از رای تو جویندنور
4 بنده بودن جز ترا باشد خطا مدح گفتن جز ترا باشد محال
1 ای جناب تو قبلهٔ اقبال حضرت تو مخیم آمال
2 دین اسلام را کمال تویی از تو مصروف باد عین کمال
3 تو ابو القاسمی بکنیت و هست جود دست تو قاسم اموال
4 نام فرخندهٔ تو محمودست لایق نام تو تراست حصال
1 ای ز نعل مرکبانت صحن عالم پر هلال آفتابی در معالی ، آسمانی در جلال
2 تیغ تو روز وغا آباد کرده گنج فتح وسعت تو روز سخا تاراج کرده گنج مال
3 نیست از مالیدن کفار تیغت را ستم نیست از بخشیدن اموال دستت را ملال
4 پیشوایی گشت تیغت ، عون افلاکش تیغ که خدایی گشت جودت، خلق آفاقش عیال
1 ای منور بتو نجوم جلال وی مقرر بتو رسوم کمال
2 بوستان نیست صدر تو ز نعیم و آسمان نیست قدر تو ز جلال
3 خدمت تو معول دولت حضرت تو مقبل اقبال
4 تیره پیش فضایل تو نجوم خیره پیش شمایل تو شمال
1 خدایگانا، بتو گرفت جمال شکفته شد بخصال تو روضه های جلال
2 کمال یافت بمردانگیت دین هدی که دور باد ز مردانگیت عین کمال
3 ز عهد آدم تا عهد تو فلک نشاند امیدوارتر از تو بباغ ملک نهال
4 حسد برد ز علو مآثر تو اثیر خجل شود بنسیم شمایل تو شمال