ای گوهر زمین ز وقار از رشیدالدین وطواط قصیده 129
1. ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ
گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ
1. ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ
گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ
1. ای ز حکیمان شنوده علم اوایل
هم ببراهین رسیده ، هم بدلایل
1. تا شد دلم بمهر بتان مایل
خواب و قرار گشت زمن زایل
1. ای جمال دولت ، ای چرخ جلال
وی ز تو افزوده گیتی را جمال
1. ای جناب تو قبلهٔ اقبال
حضرت تو مخیم آمال
1. ای ز نعل مرکبانت صحن عالم پر هلال
آفتابی در معالی ، آسمانی در جلال
1. ای منور بتو نجوم جلال
وی مقرر بتو رسوم کمال
1. خدایگانا، بتو گرفت جمال
شکفته شد بخصال تو روضه های جلال
1. منم ، که نیست مرا در جهان نظیر و همال
ببزم دشمن مالم ، برزم دشمن مال
1. ای روی تو چو خلد و لب تو چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
1. بدیع شعر تو ، ای صابر بن اسمعیل
مرا بسوی امانی وامن گشت دلیل
1. ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم
مردم و مردمیت بعالم شده علم