22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رشیدالدین وطواط / قصاید رشیدالدین وطواط

قصاید رشیدالدین وطواط

1 ای زمان را پادشاه و ای زمین را شهریار پادشاه نامداری ، شهریار کامگار

2 ملک و ملت را ز رأی و رایت تو انتظام دین و دولت را ز نام و نامهٔ تو افتخار

3 مثل و شبه تو نبوده روز بزم و روز رزم هیچ ایوان را جواد و هیچ ایوان را سوار

4 چرخ را مانی ، بکوشیدن ، چو بر خیزی بجنگ بحر را مانی ، ببخشیدن ، چو بنشینی ببار

1 ای سمن ساق ترک سیم عذار تیغ از کف بنه ، قدح بردار

2 وقت باده است ، باره را بر بند روز مهر است ، کینه را بگذار

3 عدت رزم را بجمله ببر و آلت بزم را بجمله بیار

4 دولتی باشد از کف باده خاصه بر فتح شاه دولت یار

1 ای ملک را ثنای صدر تو کار وی ملک را هوای قدر تو بار

2 تیر حزمت ز ماه دید سپر تیر جزمت ز مهر دید سپار

3 جود را بردی از میان بمیان بخل را کردی از کنار کنار

4 ساعد ملک و رخش دولت را تو سواری و همت تو سوار

1 بنشاند باد فتنه ز شمشیر آبدار فرمانده ملوک ، خداوند روزگار

2 خورشید خسروان ، ملک اتسز، که تیغ او اندر جهان معالم حق کرده آشکار

3 شاهی ، کز و لوای ظفر گشت مرتفع اندر جهان معالم حق کرده آشکار

4 اسلام را بهشمت او هست اعتزاز و ایام را بخدمت او هست افتخار

1 پناه ملک عجم ، شهریار دولت یار چراغ دین عرب ، پادشاه گیتی دار

2 ابوالمظفر ، اتسز ، خدایگان بشر که اختیار ملوکست و افتخار تبار

3 خدایگانی ، کز علم و حلم او هستند کمینه ذره جبال و کهینه قطره بحار

4 غبار مرکب او سرمهٔ سنین و شهور حریم مجلس او کعبهٔ صغار در کبار

1 چیست آن شکل آسمان کردار؟ کآفتاب اندرو گرفته قرار

2 دیده کس آفتاب ناسایر دیده کس آسمان نادوار؟

3 نعمت و محنتست از آثارش آسمان را چنین بود آثار

4 گه خورد زینهار بر اعدا گاه احباب را دهد زنهار

1 زان زلف بی‌قرار دلم گشت بی‌قرار زان چشم پر خمار سرم گشت پر خمار

2 سر پر خمار خوش تر و دل بی‌قرار به زان چشم پر خمار وزان زلف بی‌قرار

3 چون تارهای زلف تو گشتست روز من ای تارهای زلف تو همچون شبان تار

4 اندر هلاک جان و دل من چرا کند بی آب چشم تو عمل تبغ آبدار ؟

1 زهی! خطهٔ ملک‌ را شهریار خهی! از تو بنیاد دین استوار

2 چو تن را بجان و چو جان را بعلم بجاه تو اسلام را افتخار

3 نه در بیضهٔ حشمت تو خلل نه در صفحهٔ دولت تو غبار

4 جهان همچو اطفال را مادران بپرورده ملک ترا در کنار

1 قرار از دل من ربود آن نگار بدان عنبرین طرهٔ بی قرار

2 نگارست رخسارهٔ من ربود آن نگار ز هجران رخسارهٔ آن نگار

3 کنار من از دوست تا شد تهی مرا پر شد از خون دیده کنار

4 خمارست در سر مرایی قیاس در اندوه آن نرگس پر خمار

1 مظلم شبی دراز از طرهٔ نگار گشته سیه زمان و شده تیر روزگار

2 افلاک شسته چهرهٔ خود را برنک تیر و آفاق کرده جامهٔ خود را بلون قار

3 بر خلق تنگ گشته مساکن چو کام کور بر چرخ داده نور کواکب چو چشم مار

4 شب پر بلا و واقعه چون روز رستخیز ره پر نهیب و حادثه چون خشم کردگار

آثار رشیدالدین وطواط

22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی