22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رشیدالدین وطواط / قصاید رشیدالدین وطواط

قصاید رشیدالدین وطواط

1 ای خرم از مکارم اخلاق تو جهان منقاد امر و نهی تو اجرام آسمان

2 در زیر پای همت تو تاریک سپهر در زیر دست حشمت تو عرصهٔ جهان

3 بر خیر محمدت دل تو گشته پادشاه بر گنج مکرمت کف تو گشته قهرمان

4 از دولتست خاطر جاه ترا نگین وز نصرتست مرکب عزم ترا عنان

1 ای خلایق را پناه و ای شرایع را امان خسروان را مقتدایی، خسروی را قهرمان

2 کشور اقبال را چون تو نبوده پادشاه لشکر اسلام را چون تو نبوده پهلوان

3 در ضلال جای تو آسایشی دارد بشر وز جمال عدل تو آرایشی دارد جهان

4 تحفهٔ انجام تو سرمایهٔ خرد و بزرگ طاعت درگاه تو پیرایهٔ پیر و جوان

1 ای دلبری، که نیست نظیر تو در جهان جانی مرا و بلکه گران‌مایه تر ز جان

2 دیدار تو سپهر نشاطست بر زمین رخسار تو بهشت جمالست در جهان

3 داری دو لب چو ساخته دو پاره لعل وندر دو پاره لعل دو رسته درر نهان

4 ظاهر نگرددت، چو نگویی سخن، دهن پیدا نیایدت، چو نبندی کمر، دهان

1 ای روی تو آفتاب تابان بردی دل و نیست بر تو تاوان

2 تو آفت جانی و جهانی نام تو نهاده‌اند جانان

3 چون عهد تو پشت من شکسته چون جعد تو کار من پریشان

4 هجر تو مرا ز پای افگند فریاد مرا ز دست هجران!

1 فغان من از نعرهٔ پاسبان که افگند تعجیل در کاروان

2 سبک برگرفتند بار مرا نهدند بر سینه بار گران

3 برفت آن مه آسمان و ز رنج ندانم زمین را همی ز آسمان

4 برفت او و جان شد ز شخصم برون روان گشت و خون شد ز چشم روان

1 منت خدای را ، که بتأیید آسمان آمد بمستقر خلافت خدایگان

2 فخر ملوک نصرة دین ، خسوری کزوست هم رامش زمین و هم آرامش زمان

3 عالی علاء دولت و دین کز علو جاه در دهر مقتدا شد و در ملک قهرمان

4 آن شهریار غازی و آن میر کامگار آن پشت دین تازی و آن روی دودمان

1 نظام حال زمانه ، قوام کار جهان تمام گشت باقبال شهریار جهان

2 علا دولت و دین خسرو جهان ، اتسز کزو گرفت نظام و قرار کار جهان

3 مظفری ، که خدای جهان پدید آورد ز بی قرارحسامش همه قرار جهان

4 زخسروان جهان مثل او جوان بختی نپرورد فلک پیر در کنار جهان

1 جانا ، طریق مهر و وفا اختیار کن با ما بکوی مهر و وفا روزگار کن

2 بی تو ز اسب شادی و رامش پیاده ایم ما را بر اسب شادی و رامش سوار کن

3 ای بی قرار کرده دل من چو ذلف خویش آخر شبی به زاویهٔ ما قرار کن

4 با روی چون شکفته گلی در بهار حسن از روی خویش خانهٔ ما چون بهار کن

1 ای عادت تو همه جفای من یک باره گذاشته وفای من

2 اندیشهٔ مکن همه وفای تو و اندیشهٔ تو همه جفای من

3 ای در طلب رضای تو جانم هرگز نکنی طلب رضای من

4 در منزل مهر تست رخت من د موقف عشق تست جای من

1 ای غریو کوس تو در گوش بانگ ارغنون جزع گشت فام از گرد خیلت گنبد فیروزه گون

2 با سر تیغ تو عمر سرکشان گشته هبا در کف سهم تو جان گرد نان مانده زبون

3 در فلک از عمر تو معمور عالمهای جان بر زمین از تیغ تو موجود دریاهای خون

4 دست گوهر ببخشد ، زان قبل شمشیر تو گوهر خود را نیارد از حجاب خون برون

آثار رشیدالدین وطواط

22 اثر از قصاید رشیدالدین وطواط در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید رشیدالدین وطواط شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی