آثار سلطان ولد

صفحه 7 از 19
19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سلطان ولد / ولدنامه سلطان ولد

ولدنامه سلطان ولد

1 همچو کشتی ببحر مردم را میبرد سوی شهرها بی پا

2 اندر آن خفته کرده پای دراز ناگهان میزنند سر ز طراز

3 همچنین در حضور شیخ نشین عاقبت خویش غرق نور ببین

4 نی بایام سنگ لعل شود از تف آفتاب اگر نرود

1 اولیا را از این خدا فرمود نیستشان خوف از فنای وجود

2 در پناهم ز هر بلا ایمن خوش وسرمست در لقا ساکن

3 خنک آنکس که حق ورا یار است جان او مست و غرق انوار است

4 هر دمش از خدا رسد کامی برتر از دو جهان برد گامی

1 همچو سنگ گ زین که لعل شود در خودی خود او نهفته ر ود

2 رهرو است آن ولی نهان ز نظر آخر کار چون شود جوهر

3 همه دانند کو ز راه دراز آمد و یافت این چنین اعزاز

4 عزت از سیر یافت نی ز سکون گر گزیدی سکون شدی مغبون

1 شرح این را اگر کنم بزبان آنچنان کو نبشت در دل و جان

2 آسمان و زمین ز هم بدرد هر دو را جان چو لقمه ‌ ای بخور

3 همه هستی فنا شود در حال همچنان کز جواب راست سؤال

4 نی زبان ماند و نه قیل و نه قال نی صور ماند و نه نقش و خیال

1 لب ببستم ز گفتگوی تمام پشت کردم بسوی فضل و کلام

2 پیش آن بحر علم گوش شدم پس چو دریا از او بجوش شدم

3 چونکه گشتم مقیم در خمشی از درون رو نمود بحر خوشی

4 در وصلش درون آن دریا گشت رخشان چو آفتاب سما

1 بود با شیخ در زمانۀ شیخ همدل و همنشین بخانۀ شیخ

2 در صفا و وفا بهم همدم همه اصحاب شادمان بیغم

3 بخشش هر دو بر همه شامل همه از ه ر دو عالم و عامل

4 همه در باغ عشق چون اشجار شیخ و نایب در آن چو باد بهار

1 شیخ با او چو در دو تن یک جان بود آسوده و خوش و شادان

2 مست از همدگر شده ده سال داشته بی خمار هجروصال

3 جمع یاران بگردشان زده صف آن دو چون بحر و باقیان چون کف

4 همه چون اختران و آن دو چو ماه همه چون بندگان و آن دو چو شاه

1 خلق جمع آمدند پیر و جوان همه شافع شدند لابه کنان

2 کای ولد جای والد آن تو بود زانکه پیوسته مهربان تو بود

3 کردیش با حسام دین ایثار زانکه بد پیش والدت مختار

4 چونکه رفت او بهانه ایت نماند حق تعالی چو این قضا را راند

1 گفت یزدان صریح در قرآن تا پذیرند خلق از دل و جان

2 هر که باشد در این جهان اعمی هم بود در جهان جان اعمی

3 آلتت داد تا ورا جوئی چونکه آلت نماند چون پوئی

4 هیچکس ره برید بی پائی یا که بی دست گشت گیرائی

1 با ولد شه حسام دین در خواب گفت چون سائلی شنو تو جواب

2 تا جهان قایم است ما هستیم هیچ پنهان نئیم در دستیم

3 گرچه بتخانه را بگردانیم هر که از ماست داند آن کانیم

4 نور حقیم در لباس بشر نور حق چون مسیح و تن چون خر

آثار سلطان ولد

19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی