آثار سلطان ولد

صفحه 4 از 19
19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سلطان ولد / ولدنامه سلطان ولد

ولدنامه سلطان ولد

1 باز شیطان بصورتی دیگر زد در ایشان کدورتی دیگر

2 بعد چندین صفا و کشف عطا بعد چندین عروج سوی علا

3 مکر شیطان ببین که چونشان باز کرد بیزار از نمازو نیاز

4 رخت اعمال جمله را دزدید هر یکی زاعتقاد بر گردید

1 آن گروهی که زنده از دین اند همه بیدار خواب می ‌ بینند

2 طفل در خواب می ‌ بیند نان زانکه مقصود اوست آن بجهان

3 هرچه آید بخاطرت بیدار گه خوابت همان شود دیدار

4 عکس تو اهل دل ببیداری خوابها دیده در ره باری

1 کرد رجعت بروم باز آمد رفت چون کبک و همچو باز آمد

2 قطره اش چون فزود دریا شد بود عالی ز عشق اعلی شد

3 چون چنین شد مگو نیافت ورا کانچه می جست شد بر او پیدا

4 مطربان را بخواند از سراو بی سر و پا ببام و بر در او

1 کرد آهنگ و رفت جانب شام در پیش شد روانه پخته و خام

2 چون رسید اندر آن سفر بدمشق خلق را سوخت او ز آتش عشق

3 همه را کرد شیفته و مفتون همه رفتند از خودی بیرون

4 همه گشتند عاشقش از جان دیده در درد او دو صد درمان

1 باز با همدگر رفیق شدند باز از جان و دل شفیق شدند

2 تا رسیدند در جزیره بحر بر عمارت بزرگ همچون شهر

3 اندر آن جای یک پسر دیدند روی او خوب چون قمر دیدند

4 خیره ماندند هر دو در رخ او در حدیث و سؤال و پاسخ او

1 در چنین جوش یک مرید از او یافت قربت سوار گشت بکو

2 چه سوار و امیر بل شد شاه گ شت حاکم بمنزل و بر راه

3 رهروان زو شده ببرگ و نوا اهل منزل از او ببرده عطا

4 در وصال خدا قوی کامل نظرش کرده سنگ را قابل

1 نشنیدی که شاه جمله رسل مهدی و هادی و خفیر سبل

2 گفت روشن کماتعیشون دان در تموتون همان صفت برخوان

3 شخص از مرگ اگرچه بگدازد رخت هستی ز تن بپردازد

4 نشود بعد مرگ چیز دگر ز هر کی گردد از گداز شکر

1 همچنین بود قصۀ محمود با ایاز گزیدۀ مسعود

2 باژگون نعل ها نگر بجهان شاه اندر لباس بنده نهان

3 بنده بر تخت شسته همچو شهان شاه هم چون غلام بسته میان

4 نی غلط گفتم این نبود نکو که یک اند آن دو شه م بین شان دو

1 نزد یزدان چو بود مولانا از همه خاصتر بصدق و صفا

2 گشت راضی که روی بنماید خاص با او بر آن نیفزاید

3 طمع اندر کس دگر نکند مهر باقی ز دل برون فکند

4 غیر او را نجوید اندر دهر گرچه باشد فرید و زبدۀ عصر

1 باز کردیم از این حدیث دراز قصۀ شمس دین کنیم آغاز

2 چون غلوشان بر او ز حد بگذشت دشمنیشان ز حد و عد بگذشت

3 شمس تبریز رفت سوی دمشق تا شود پر دمشق و شام ز عشق

4 و ارهید از چنین خسان مرید جان خود را ز مکرشان بخرید

آثار سلطان ولد

19 اثر از ولدنامه سلطان ولد در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ولدنامه سلطان ولد شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی