آثار وحشی بافقی

صفحه 7 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 از تو همین تواضع عامی مرا بس است در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است

2 نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

3 بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است

4 خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل یک قطره بازمانده جامی مرا بس است

1 آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست گو مهیا شو که می‌باید به سد حیرت نشست

2 آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم گرد حرمانی که بر رویم در این مدت نشست

3 بزم ما را بهر چشم بد سپندی لازمست غیر را می‌باید اندر آتش غیرت نشست

4 مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز زانکه خواهیم آمد و دیگر به سد عزت نشست

1 خود رنجم و خود صلح کنم عادتم اینست یک روز تحمل نکنم طاقتم اینست

2 بر خنجر الماس نهادم ز تو پهلو آسوده دلا بین که ز تو راحتم اینست

3 جایی که بود خاک به سد عزت سرمه بیقدر تر از خاک رهم، عزتم اینست

4 با خاک من آمیخته خونابهٔ حسرت زین آب سرشتند مرا ، طینتم اینست

1 آنکس که مرا از نظر انداخته اینست اینست که پامال غمم ساخته، اینست

2 شوخی که برون آمده شب مست و سرانداز تیغم زده و کشته و نشناخته، اینست

3 ترکی که ازو خانهٔ من رفته به تاراج اینست که از خانه برون تاخته اینست

4 ماهی که بود پادشه خیل نکویان اینست که از ناز قد افراخته، اینست

1 ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست بارد و قبول تو چه نقص و چه کمالست

2 گیرم که جهان آتش سوزنده بگیرد بی آب شود جوهر یاقوت محالست

3 اینجا سر بازارچهٔ لعل فروشیست مگشا سر صندوق که پر سنگ و سفالست

4 مارا به هما دعوی پرواز بلند است باری تو چه مرغی و کدامت پر و بالست

1 مشورت با غمزه چشمت را پیِ تسخیرِ کیست باز این تدبیر بهرِ جانِ بی‌تدبیرِ کیست

2 دستِ یاري کـآستین مالیده جیبِ ما گرفت جیبِ ما بگذاشت، تا دیگر گریبان‌گیرِ کیست

3 ای خدنگِ غمزه ضایع کن به ما هم ناوکی تا بداند جانِ ما آماجگاهِ تیرِ کیست

4 این غرورِ ناز یاد از بندیِ نو می‌دهد حسن را در دستِ استغنا سرِ زنجیرِ کیست

1 یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟ با او که شد حریف و کنون همعنان کیست ؟

2 ماهی که چرخ ساخت به دستان ز من جدا تا با که ، دوست گشته و همداستان کیست ؟

3 تا همچو ماه خیمه به سر منزل که زد وز مهر با که دم زند و مهربان کیست ؟

4 آن مه کزو رسید فغانم به گوش چرخ یارب نهاده گوش به سوی دهان کیست ؟

1 بسته بر فتراک و می‌پرسد که صیاد تو کیست تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست

2 ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود سخت پرکاری نمی‌دانم که استاد تو کیست

3 لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا بنده‌ام یعنی نمی‌دانی که فرهاد تو کیست

4 گر عیاذبالله از رازی که می‌پوشم ز تو برفتد این بوده روزی ، مرد بیدار تو کیست

1 ای دیده ، دشتبان نگاهت به راه کیست در خاطرت سواری طرز نگاه کیست

2 خوش پر فرح زمینی و خرم گذرگهیست آنجا که جلوه می‌کند و جلوه گاه کیست

3 سر کرد ناز و فتنه و عالم فرو گرفت شاه کدام عرصه گذشت این سپاه کیست

4 خوش کشوری که او علم داد می‌زند ای من گدای کشور او پادشاه کیست

1 تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست

2 تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست

3 بیخی که بردمد گل عیشم ز شاخ او از گلشن که رسته و آبش ز جوی کیست

4 داغی که روغنم بچکاند ز استخوان با آتش زبانه کش شمع روی کیست

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی