آثار وحشی بافقی

صفحه 6 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 بهر دلم که درد کش و داغدار تست داروی صبر باید و آن در دیار تست

2 یک بار نام من به غلط بر زبان نراند ما را شکایت از قلم مشکبار تست

3 بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست

4 تو بی‌وفا چه باز فراموش پیشه‌ای بیچاره آن اسیر که امیدوار تست

1 وداع جان و تنم استماع رفتن تست مرو که گر بروی خون من به گردن تست

2 زمانه دامنت از دست ما برون مکناد خدای را نروی دست ما و دامن تست

3 به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست

4 نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست

1 بگذشت دورِ یوسف و دورانِ حُسنِ تو ست هر مصرِ دل که هست به فرمانِ حسنِ تو ست

2 بسیار سر به کنگرهٔ عشق بسته‌اند آنجا که طاق‌بندیِ ایوانِ حسنِ تو ست

3 فرمان ناز ده که در اقصای ملک عشق پروانه‌ای که هست ز دیوانِ حسنِ تو ست

4 زنجیرِ غم به گردنِ جان می‌نهد هنوز آن موی‌ها که سلسله‌جنبانِ حسنِ تو ست

1 ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست

2 این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست

3 من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست

4 در جرگهٔ او گردن جان بست به فتراک هر صید که از قید کمند دگران جست

1 بگذران دانسته از ما گر ادایی سر زده‌ست بوده نادانسته گر از ما خطایی سر زده‌ست

2 آخر ای صاحب متاعِ حسن این دشنام چیست در سرِ دریوزه گر از ما دعایی سر زده‌ست

3 الله‌الله محرمِ رازِ تو سازم حرفِ صوت این زبان و تیغ اگر حرفی ز جایی سر زده‌ست

4 التفاتِ ابرِ رحمت نیست ورنه بر درت تخمِ مهری کشتم و شاخِ وفایی سر زده‌ست

1 از نظر افتادهٔ یاریم مدت‌ها شدست زخم‌های تیغ استغنا جراحت‌ها شدست

2 پیش ازین با ما دلی زآیینه بودش صاف‌تر آهی از ما سر زدست و این کدورت‌ها شدست

3 چشم من گستاخ بین، آن خوی نازک زودرنج تا نگاهم آن طرف افتاده صحبت‌ها شدست

4 بر سر این کین همه خواری چرا باید کشید با دل بی‌درد خود ما را خصومت‌ها شدست

1 هنوز عاشقی‌و دلرباییی نشدست هنوز زوری و زور آزماییی نشدست

2 هنوز نیست مشخص که دل چه پیش کسیست هنوز مبحث قید و رهاییی نشدست

3 دل ایستاده به دریوزهٔ کرشمه، ولی هنوز فرصت عرض گداییی نشدست

4 ز اختلاط تو امروز یافتم سد چیز عجب که داعیهٔ بیوفاییی نشدست

1 بازم زبان شکر به جنبش درآمدست نیشکر امید ز باغم بر آمدست

2 آن دولتی که می‌طلبیدیم در به در پرسیده راه خانه و خود بر در آمدست

3 ای سینه زنگ بسته دلی داشتی کجاست آیینه‌ات بیار که روشنگر آمدست

4 تا بامداد کوس بشارت زدیم دوش غم را ازین شکست که بر لشکر آمدست

1 خوش صیدِ غافلی به سر تیر آمده‌ست زه کن کمانِ ناز که نخجیر آمده‌ست

2 روزی به کارِ تیغِ تو آید نگاه دار این گردنی که در خمِ زنجیر آمده‌ست

3 کو عشق تا شوند همه معترف به عجز اول خرد که از پیِ تدبیر آمده‌ست

4 عشقی که ما دواسبه از او می‌گریختیم این است کـآمده‌ست و عنان‌گیر آمده‌ست

1 ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست ذره‌ای در سایهٔ خورشید تابان آمدست

2 قطره‌ای ناچیز کو را برد ابر تفرقه رفته از عمان و دیگر سوی عمان آمدست

3 سنگ ناقص کرده خود را مستعد تربیت تا کند کسب کمالی جانب کان آمدست

4 بی زبان مرغی که در کنج قفس دم بسته بود سد زبان گردیده و سوی گلستان آمدست

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی