آثار وحشی بافقی

صفحه 4 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب

2 گریه بس کرده‌ام ای جغد نشین فارغ بال که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب

3 دورم از خاک در یار و ، به مردن نزدیک چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب

4 بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب

1 ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب

2 مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب

3 مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می‌بینم رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب

4 مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

1 کسی خود جان نبرد از شیوهٔ چشم فسون سازت دگر قصد که داری ای جهانی کشتهٔ نازت

2 نمی‌دانم که باز ای ابر رحمت بر که می‌باری که بینم در کمینگاه نظر سد ناوک اندازت

3 همای دولتی تا سایه بر بام که اندازی خوشا بخت بلندی را که سوی اوست پروازت

4 چه گفتم ، اله ، اله آنچنان سرکش نیفتادی که آساید کسی در سایهٔ سرو سرافرازت

1 این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست

2 جانم از غم بر لب آمد، آه از این غم، چون کنم باعث خوشحالی جان غمین من کجاست

3 ای صبا یاری نما اشک نیاز من ببین رنجه شو بنگر که یار نازنین من کجاست

4 دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست

1 یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

2 چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل کز سر بالین من آن سست پیمان زود خاست

3 دوش در مجلس به بوی زلف او آهی زدم آتشی افتاد در مجمر که دود از عود خاست

4 از سرود درد من در بزم او افتاد شور نی ز درد من بنالید و فغان از رود خاست

1 لطفِ پنهانی او در حقِ من بسیار است گر به‌ظاهر سخنش نیست سخن بسیار است

2 فرصتِ دیدنِ گل آه که بسیار کم است و آرزوی دلِ مرغانِ چمن بسیار است

3 دلِ من در هوسِ سروِ سمن رخساری ست ورنه بر طرفِ چمن سرو و سمن بسیار است

4 یار ساقی شد و صد توبه به یک حیله شکست حیله‌انگیزیِ آن عهدشکن بسیار است

1 در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است بر حذر باش در این راه که سر در خطر است

2 پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است

3 چه کنم با دل خودکام بلا دوست که او میرود بیشتر آنجا که بلا بی‌سپر است

4 شمع سرگرم به تاج سرخویش است چرا با چنین زندگیی کز سر شب تا سحر است

1 بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است سلخ ماه دگر و غرهٔ ماه دگر است

2 آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است

3 توتی ما که به غیر از قفس تنگ ندید این زمان بال فشان بر سر تنگ شکر است

4 بشتابید و به مجروح کهن مژده برید که طبیب آمد و در چارهٔ ریش جگر است

1 تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

2 در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

3 سد بلعجبی هست همه لازمه عشق از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است

4 عشق است که سر در قدم ناز نهاده حسن است که می‌گردد و جویای نیاز است

1 خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است سخن به رمز بگویم که غیر، غماز است

2 که بر خزانهٔ این رازهای پنهان زد؟ که قفل تافته افتاده است و در باز است

3 به اعتماد کس ای غنچه راز دل مگشای که بلبل تو به زاغ و زغن هم آواز است

4 نه زخم ماست همین از کمان دشمن و بس که دوست نیز کمان ساز و ناوک انداز است

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی