بکش زارم چه دایم حرف از آزار از وحشی بافقی غزل 395
1. بکش زارم چه دایم حرف از آزار میگویی
تو خود آزار من کن از چه با اغیار میگویی
...
1. بکش زارم چه دایم حرف از آزار میگویی
تو خود آزار من کن از چه با اغیار میگویی
...
1. ای آنکه عرض حال من زار کردهای
با او کدام درد من اظهار کردهای
...
1. ای مرغ سحر حسرت بستان که داری
این ناله به اندازهٔ حرمان که داری
...