آثار وحشی بافقی

صفحه 34 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من

2 طایری بودم من و غوغای بال افشانیی چشم زخمی آمد و بشکست بر هم بال من

3 بخت بد این رسم بد بنهاد و رنجاند از منت ورنه کس هرگز نمی‌رنجیده از افعال من

4 گشته‌ام آواره سد منزل ز ملک عافیت می‌دواند همچنان بخت بد از دنبال من

1 مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن

2 تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن

3 مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن

4 چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن

1 اینچنین گر جانب اغیار خواهی داشتن بعد ازین خوش عاشق بسیار خواهی داشتن

2 یک خریدار دگر ماندست و گر اینست وضع بیش ازین هم گرمی بازار خواهی داشتن

3 بندهٔ بسیار خواهی داشت در فرمان خویش گر چنین پروای خدمتکار خواهی داشتن

4 باغبانا خار در راه تماشاچی منه دایم این گلها مگر بر بار خواهی داشتن

1 شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان جان باختم در دوستی او دشمن جان همچنان

2 هر کس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان

3 عمریست کز پیش نظر بگذشت آن بیدادگر ما بر سر آن رهگذر افتاده حیران همچنان

4 حالم مپرس ای همنشین بی طرهٔ آن نازنین آشفته بودم پیش ازین هستم پریشان همچنان

1 تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من که سد ره گشت بر گرد سر چشمش نگاه من

2 مرا چشم تو افکند از نظر اما نمی‌پرسی که جاسوس نگاه او چه می‌خواهد ز راه من

3 برای حرمت خاک درت این چشم می‌دارم که گرد آلوده هر پایی نگردد سجده گاه من

4 به کشت دیگران چون باری ای ابر حیا خواهم که گاهی قطره‌ای ضایع شود هم بر گیاه من

1 چه کم می‌گردد از حشمت بلاگردان نازم کن نگاهی چند ناز آلوده در کار نیازم کن

2 درخت میوه‌ای داری صلای میوه‌ای میزن ولی اندیشه از گستاخی دست درازم کن

3 به دیوانش مرا کاری فتاد ای لطف پنهانی یکی زان شیوه‌های پیش خدمت کار سازم کن

4 برون آور ز جیبت آن عنایتها که می‌دانی کلیدی وز در زندا ن غم این قفل بازم کن

1 پیش تو بسی از همه کس خوارترم من زان روی که از جمله گرفتارترم من

2 روزی که نماند دگری بر سر کویت دانی که ز اغیار وفادار ترم من

3 بر بی کسی من نگر و چارهٔ من کن زان کز همه کس بی کس و بی‌یارترم من

4 بیداد کنی پیشه و چون از تو کنم داد زارم بکشی کز که ستمکار ترم من

1 آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان طوق در گردن همان زنجیر در پا همچنان

2 رفته بودم ز آتش امید در دل شعله‌ها آمدم دل گرم از سوز تمنا همچنان

3 یار خسرو گشت شیرین و برید از کوهکن کوهکن ره می‌برد در کوه خارا همچنان

4 پیش لیلی کیست تاگوید ز استیلای عشق بازگشت از کعبه مجنون رند و رسوا همچنان

1 ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن

2 عیش خسرو چیست با شیرین به طرف جوی شیر رحم گو بر جان محنت دیدهٔ فرهاد کن

3 ناقهٔ لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی راه گم کردست مجنون ای جرس فریاد کن

4 ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن

1 نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

2 تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران

3 غنچه کی خندد به روی بلبل شب زنده‌دار گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان

4 بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی