آثار وحشی بافقی

صفحه 28 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 عشق ما پرتو ندارد ما چراغ مرده‌ایم گرم کن هنگامهٔ دیگر که ما افسرده‌ایم

2 گر همه مرهم شوی ما را نباشی سودمند کز تو پر آزردگی داریم و بس آزرده‌ایم

3 لخت لخت است این جگر چون خود نباشد لخت لخت که مگر دندان حسرت بر جگر افشرده‌ایم

4 در نمی‌گیرد باو نیرنگ سازیهای ما گر چه ز افسون آب از آتش برون آورده‌ایم

1 من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می‌کردم اگر وحشی غزالی بود او را رام می‌کردم

2 درین مدت اگر اوقات من صرف ملک می‌شد باو در بزمگاه عیش می در جام می‌کردم

3 رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد اگر می‌داشت پایانی منش یک گام می‌کردم

4 به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم که تعلیم خلاص بستگان دام می‌کردم

1 نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

2 گر چه از دل می‌رود عشق به جان آمیخته با وجود این وداع صعب گریان نیستیم

3 گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسوده‌ایم درد گو ما را بکش در فکر درمان نیستیم

4 آنچه مارا خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت گو به چشم آن مبین مارا که ما آن نیستیم

1 به آنکه بر سرلطفی مکش ز منت خویشم سگ وفای خود و بندهٔ محبت خویشم

2 سزای خدمت شایسته است لطف چه منت ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم

3 عنایت تو به پاداش صبردارم و طاقت به شکر صبر خود و ذکر خیرطاقت خویشم

4 پلنگ خوی غزالی که می‌رمد ز فرشته چگونه ساختمش رام صید قدرت خویشم

1 شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم ناموس را یک سو نهم بنیاد رسوایی کنم

2 چندی بکوشم در وفا کز من نپوشد راز خود هم محرم مجلس شوم هم باده پیمایی کنم

3 گر خواهیم در بند غم پای وفا در سلسله کردم میان خاک و خون زنجیر فرسایی کنم

4 تو خفته و من هر شبی در خلوت جان آرمت دل را نگهبانی دهم خود را تماشایی کنم

1 این بس که تماشایی بستان تو باشم مرغ سر دیوار گلستان تو باشم

2 کافیست همین بهره‌ام از مائدهٔ وصل کز دور مگس ران سر خوان تو باشم

3 این منصب من بس که چو رخش تو شود زین جاروب کش عرصهٔ جولان تو باشم

4 خواهم که شود دست سراپای وجودم در شغل عنان گیری یکران تو باشم

1 بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم دل جنیبت کش و جان غاشیه‌دارش سازم

2 خواهم این سینه پر از جوهر جانهای نفیس که به دامان وفا کرده نثارش سازم

3 نفس گرم نگر فیض اثر بین که اگر بگمارم به خزان رشک بهارش سازم

4 کیست بدخواه تو ای همت پاکان با تو که به یک آه سحر بهر تو کارش سازم

1 دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم

2 کرشمه‌ای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم

3 میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا چنین مکن که مرا عیب می‌کنند و ترا هم

4 کدام ملک به توفان دهم کدام بسوزم که فرق تا به قدم سیل اشک و شعلهٔ آهم

1 مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار افتم که گر از چشم یار افتم ز چشم اعتبار افتم

2 شراب لطف پر در جام می‌ریزی و می‌ترسم که زود آخر شود این باده و من در خمار افتم

3 به مجلس می‌روم اندیشناک ای عشق آتش دم بدم بر من فسونی تا قبول طبع یار افتم

4 ز یمن عشق بر وضع جهان خوش خنده‌ها کردم معاذالله اگر روزی به دست روزگار افتم

1 آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم

2 آمدم من به سر گریهٔ خود به که تو نیز بر سر ناز خود آیی و شکرخند قدیم

3 به وفای تو که تا روز قیامت باقیست عهد دیرین به قرار خود و سوگند قدیم

4 نخل تو یک دو ثمر داشت به خامی افتاد من و پروردن آن نخل برومند قدیم

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی