آثار وحشی بافقی

صفحه 26 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش

2 آنکه مشت استخوانی بود بگذر سوی او تا ببینی ز آتش هجران کفن خاکسترش

3 جمله از خاک درش خیزند روز رستخیز بسکه بیماران غم مردند بر خاک درش

4 دست برخنجر خرامان می‌رود آن ترک مست مانده چشم حسرت خلقی به دست و خنجرش

1 با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش باز با جمع غریبی آشنا می‌بینمش

2 باز تا امروز دارد با که میل اختلاط زانکه از یاران دیروزی جدا می‌بینمش

3 ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا بی‌صفا گردید با من بی‌صفا می‌بینمش

4 آنکه هر دم در ره او می‌فکندم خویش را راه می‌گردانم اکنون هر کجا می‌بینمش

1 بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش عذر عتاب گفتن و وعدهٔ وصل دادنش

2 بود جهان جهان فریب از پی جان مضطرب آمدن و گذشتن و رفتن و ایستادنش

3 ناز دماند از زمین، فتنه فشاند از هوا طرز خرام کردن و پا به زمین نهادنش

4 جذب محبتش کشد، هست بهانه‌ای و بس اینهمه تند گشتن و در پی من فتادنش

1 بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش تا چو من افتاده‌ای نا گه بگیرد دامنش

2 مرغ فارغ بال بودم در هوای عافیت از کمین برخاست ناگه غمزهٔ صید افکنش

3 عشق لیلی سخت زنجیریست مجنون آزما این کسی داند که زنجیری بود در گردنش

4 سر به قدر آرزو خواهم که چون راند به ناز گرد آن سر گردم و ریزم به پای توسنش

1 نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص کو اجل تا سازدم زین درد بی درمان خلاص

2 کار دشوار است برمن ، وقت کار است ای اجل سعی کن باشد که گردانی مرا آسان خلاص

3 کشتی تابوت می‌خواهم که آب از سرگذشت تا به آن کشتی کنم خود را ازین توفان خلاص

4 چند نالم بردرش ای همنشین زارم بکش کو رهد از درد سر ، من گردم از افغان خلاص

1 تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط

2 عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط

3 دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط

4 اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط

1 بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ از چنان جانی که باشد بی رخ جانان چه حظ

2 دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مه پاره رفت چون ز کنعان رفت یوسف دیگر از کنعان چه حظ

3 ناامید از خدمت او جان چه کار آید مرا جان که صرف خدمت جانان نگردد زان چه حظ

4 جانب بستان چه می‌خوانی مرا ای باغبان با من آن گلپیرهن چون نیست در بستان چه حظ

1 قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ قدر یاران وفادار ندانست دریغ

2 درد محرومی دیدار مرا کشت افسوس یار حال من بیمار ندانست دریغ

3 یار هر خار و خسی گشت درین گلشن حیف قیمت آن گل رخسار ندانست دریغ

4 زارم انداخت ز پا خواری هجران هیهات مردم و حال مرا یار ندانست دریغ

1 به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ ز هجر دائمی ایمن ز وصل جاودان فارغ

2 بلند و پست و هجر و وصل یکسان ساخته بر خود ورای نور و ظلمت از زمین و آسمان فارغ

3 سخن را شسته دفتر بر سر آب فراموشی چو گل از پای تا سر گوش اما از زبان فارغ

4 کمان را زه بریده، تیر را پیکان و پرکنده سپر افکنده خود را کرده از تیر وکمان فارغ

1 شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف ریخت آخر آبروی خویش را برخاک، حیف

2 روبرو بنشست با هر بی ره و رویی ، دریغ کرد بی باکانه جا در جمع هر بی باک، حیف

3 ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم حیف باشد بر چنان رو دیدهٔ ناپاک ، حیف

4 گر بر آید جانم از غم ، نیستی آن ، کز غلط بر زبانت بگذرد روزی کز آن غمناک حیف

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی