1 باز این عتاب و شیوهٔ عاشقگداز چیست بر ابرو اینهمه گرهِ نیمباز چیست
2 زهرم دهند یا شکر آن چشم و لب بگو امرِ کرشمهٔ تو و فرمانِ ناز چیست
3 ما خود بسوختیم در اول نگاهِ گرم این شعلهٔ تغافلِ طاقتگداز چیست
4 از ما اگر کناره کنی حایلی بکن اما نگاه را ز نگار احتراز چیست
1 قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب هم حریفان تو میگویند پیش از آفتاب
2 آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب
3 مجلسی داری و ساغر میکشی تا نیمشب روز پنداری نمیبینیم چشم نیمخواب
4 باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب میخورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب
1 چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را در ته دوزخ افکنم جان پر اضطراب را
2 تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را
3 شوق ، به تازیانه گر دست بدین نمط زند زود سبک عنان کند صبر گران رکاب را
4 آنکه خدنگ نیمکش میخورم از تغافلش کاش تمام کش کند نیمکش عتاب را
1 بر قول مدعی مکش ای فتنهگر مرا گر میکشی بکش به گناه دگر مرا
2 پیشت به قدر غیر مرا اعتبار نیست بی اعتبار کرده فلک اینقَدَر مرا
3 شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی باید دوید بر سر صد رهگذر مرا
4 برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا
1 خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را چون قد خود بلند کن پایهٔ قدر ناز را
2 عشوه پرست من بیا، می زده مست و کف زنان حسن تو پرده گو بدر پردگیان راز را
3 عرض فروغ چون دهد مشعلهٔ جمال تو قصه به کوتهی کشد شمع زبان دراز را
4 آن مژه کشت عالمی تا به کرشمه نصب شد وای اگر عمل دهی چشم کرشمه ساز را
1 مینماید چند روزی شد که آزاریت هست غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست
2 چونی از شاخ گلت رنگی و بویی میرسد یا به این خوش میکنی خاطر که گلزاریت هست
3 در گلستانی چو شاخ گل نمیجنبی ز جا میتوان دانست کاندر پای دل خاریت هست
4 عشقبازان رازداران همند از من مپوش همچو من بیعزتی یا قدر و مقداریت هست
1 زهر در چشم و چین بر ابرو چیست باز فرمان تندی خو چیست
2 غیر ازین کآمدیم و خوار شدیم گنه ما درین سر کو چیست
3 چون به ما زین بتر شوی که شدی غرض مردم غرض گو چیست
4 گل تو خارهای خود راییست بار تو ای نهال خودرو چیست
1 وداع جان و تنم استماع رفتن تست مرو که گر بروی خون من به گردن تست
2 زمانه دامنت از دست ما برون مکناد خدای را نروی دست ما و دامن تست
3 به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست
4 نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست
1 ای همنفسان بودن و آسودن ما چیست یاران همه کردند سفر بودن ما چیست
2 بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست
3 ای چرخ همان گیر که از جور تو مردیم هر دم المی بر الم افزودن ما چیست
4 گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم رخساره به خون جگر آلودن ما چیست
1 طراز سبزهٔ بر گلشن عذار خوش است معین است که گلشن به نوبهار خوش است
2 چه خوش بود طرف روی یار از خط سبز بلی چو سبزه دمد طرف لاله زار خوش است
3 اگر چه خوش نبود در نظر غبار ولی گر از خط تو بود در نظر غبار خوش است
4 به بوی مشک جراحت شود فزون و مرا جراحت دل از آن خط مشکبار خوش است