1 سرنوشتم چون تمنا چین ابرویی بس است بازگشتم چون تماشا با گل رویی بس است
2 در محبت دل به حرف آشنایی بسته ایم حلقه زنجیر ما دیوانگان هویی بس است
1 خار وگل از هوای تو دمساز آتش است نازی که می کشیم همین ناز آتش است
2 در فتنه هیچکس به خموشی نمی رسد راز نگفته شوخ تر از راز آتش است
1 در گلستان محبت سایه گل آتش است آبروی اشک خون آلود بلبل آتش است
2 سوختیم از بی نیازی خرمن صد آرزو در کف ما برق شمشیر توکل آتش است
3 حیرت نظاره شوخی حجاب دیده شد کز فروغ چهره اش آیینه یک گل آتش است
1 عالم چمن جوش بهار دم فیض است هر جلوه پنهان نمک عالم فیض است
2 دارد نظر از برگ گل تربت او مجنون شادابیش از تربیت شبنم فیض است
3 در کعبه دل گفت و شنو راه ندارد کی گوش و زبان همسفر محرم فیض است
1 تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است بس بلبل دلسوخته کز دست تو داغ است
2 جان نیست دریغ از تو اگر بر سر لطفی سربازی پروانه ز گرمی چراغ است
1 نگاهش از سر مژگان به جنگ است خدا صبری دهد جوش فرنگ است
2 دل ما هم دلی دارد کم از کیست چو صدق آیینه گردد شیشه سنگ است
1 بهار و گریه صید تو صبح اقبال است که سبز گشتن دام و قفس پر و بال است
2 حریم کعبه بخشش بهشت راحت ما خطاست صید اگر نامه های اعمال است
1 عالم تمام شرح جگر خواری دل است تفسیر نقطه ای که ز پرگاری دل است
2 خون می چکد ز قصه ام امشب حذر کنید چنگ محبت است و گرفتاری دل است
3 دیوانگی به گرد غبارم نمی رسد این نشئه درد ساغر سرشاری دل است
1 در بزم وفا یاد لب یار حرام است درکیش ادب مستی سرشار حرام است
2 چاک دل ما وقف گریبان غبار است جمعیت دیوانه به گلزار حرام است
1 با تماشای تو سیر گل و گلشن ستم است تا توان رفت به قربان تو مردن ستم است
2 بر دل ما که ز خونگرمی یاران شکند آتش افروختن کینه دشمن ستم است