1 ظلمت شب پردگی راز کیست نور سحر آینه پرداز کیست
2 ناله جانسوز بر آرد سپند سوختم این شعله آواز کیست
1 گلشن تویی بهار شکفتن به کام کیست شمشاد بنده تو رعونت غلام کیست
2 بی جلوه خوشخرامی و بی خنده خوش نمک سرو و گل از تو بلبل و قمری به دام کیست
3 مستی ندیده ام که سراغی نکره ام یاران طلسم توبه شکستن به نام کیست
1 دل ما سوخت دود گلخن کیست پر ز خون شد بهار گلشن کیست
2 آه بلبل چراغ خلوت ما نکهت گل نسیم دامن کیست
1 دوری گل بال مرغان قفس را عار نیست بینوایی همت بی دسترسی را عار نیست
2 دل کمان زور مطلب های عالم را شکست گر کشد آهسته تر گاهی نفس را عار نیست
1 هر کس از خیال نگاه تو دور نیست گر حور آیدش به نظر بی قصور نیست
2 داد دل از نهفتن رازی توان گرفت در کار عشق ناله و آهی ضرور نیست
1 یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست بیدرد را گمان که دلم در گداز نیست
2 چون عشق گرم شد نشناسد جوان و پیر گل را به بزم شعله زخار امتیاز نیست
3 گر چشم عاشق است کزو به شکاف گور بر روی دل دری که ز زخم تو باز نیست
1 زبان ساختگیهای خاص و عامم نیست غنیمت است که یک ربط در کلامم نیست
1 راست رو را غمی از عربده دشمن نیست ره چو باریک شود وسعت برگشتن نیست
2 راه حرف است که دارد ز تو دورم فریاد ور نه در بزم تو نزدیکتری از من نیست
1 هلاک توبه پیمانه ام که خالی نیست فدای حسن صراحی شوم که خالی نیست؟
2 فتاده ای که کشد پا به دامن همت در این بساط کسی غیر نقش قالی نیست
1 به نکهت چمنم بی تو آشنایی نیست به رنگ غنچه دلتنگ من هوایی نیست
2 به هر کدام غمش لطف می کند خوب است میان ما و دل از درد او جدایی نیست