1 دامان فتنه گل به میان سخن شکست دریاب توبه را که خمار چمن شکست
2 از بوی نافه خون دلم جوش می زند از خوی طره که دماغ ختن شکست
1 دل از خواری ببالد عزتش هست خریداری ندارد قیمتش هست
2 کف خاکی کزان فرسوده تر نیست سرشت ذره کی در طینتش هست
1 خط یار گرچه سر زد نگه ستمگرش هست چه غم خمار دارد می ناز در سرش هست
2 به کدام جان بنازد به کدام سر ببخشد چه کند کسی به یک دل که هزار دلبرش هست
1 به زیان کوش گرت گرمی بازاری هست لال شو لال گرت فرصت گفتاری هست
2 صبح ارزانی خورشید که چون شمع مرا سرمه روشنی از فیض شب تاری هست
1 عالم شکار فتنه چشم سیاه اوست هر جا که می روم سر تیر نگاه اوست
2 سرهای غنچه بسته به فتراک نو بهار صیاد ما که سایه گل دامگاه اوست
1 گل خانه زاد خاک ره انتظار کیست پرواز عندلیب به بال غبار کیست
2 خورشید زر خریده دود چراغ من شامم ز یمن عشق کم از روزگار نیست
1 چرایی سرگران تقصیر ما چیست بکش، در آتش افکن، مدعا چیست
2 گذشت از یک تغافل روزگارم نمی دانم نگاه آشنا چیست
1 ای که می پرسی که آرامت چه شد آرام چیست شعله آرام دلم گردید حرف خام چیست
2 گرد جولان سمندی صید هوشم کرده است آن گرفتارم که نشناسم قفس یا دام چیست
1 وصل تو برازنده حسن طلب کیست چشم تو نوازنده شرم و ادب کیست
2 هر دولت بیدار گل گلشن رازی است تا صبح نظر یافته فیض شب کیست
1 گریه می گوید که عالم کشت بی انباز کیست ناله می گوید فلک دود سپند راز کیست
2 اینقدر شوخی نمی آید ز گلشن زاده ای جلوه بلبل ندانم سایه پرواز کیست