شیشه بر خاره به صد رنگ از اسیر شهرستانی غزل 97
1. شیشه بر خاره به صد رنگ زدن پیشه ما
بیستون معدن الماس و جگر تیشه ما
...
1. شیشه بر خاره به صد رنگ زدن پیشه ما
بیستون معدن الماس و جگر تیشه ما
...
1. چه غم دارد دل از اندیشه ما
نظر از سنگ دارد شیشه ما
...
1. ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
...
1. از می دیگر است مستی ما
سر ساغر به گردن مینا
...
1. با شکوه همزبان نشود گفتگوی ما
پیچیده همچو گریه نفس در گلوی ما
...
1. جذبه شوق تو خضر ره آگاهی ما
می گدازد نفس برق ز همراهی ما
...
1. پری گشته آیینه دار هوا
توان دیدن از روی کار هوا
...
1. صبح است مست باده دوشینه هوا
چاک است از تبسم گل سینه هوا
...
1. گردون ز بسکه برد غمت در دیارها
از روز من گرفت سبق روزگارها
...
1. از مهر تو سینه ها اثرها
وز داغ تو دیده ها نظرها
...
1. شمشیر تو قبله گاه سرها
پروانه ناوکت جگرها
...
1. ای نام تو قبله زبانها
چشم دلها چراغ جانها
...