1 گردیده خوان نعمت وجه معاش ما خجلت کشد زخود دل کاهل تلاش ما
2 الفت شراب تلخ و محبت بساط عیش باغ و بهار ما دل آیینه پاش ما
3 پیمانه در هوای گل و خار می زنیم عالم تمام میکده انتعاش ما
4 خون می خوریم و منت دریا نمی کشیم از پهلوی دل است چو ساغر معاش ما
1 غمش باشد شراب بیغش ما تراود آب حیوان زآتش ما
2 شکست بال شد در دام صیاد نخستین تیر روی ترکش ما
3 چو مجنون روی آبادی نبیند بیابانگرد شوق سرکش ما
4 خس و خاشاک شورستان عشقیم پزد سودای خام از آتش ما
1 زخمی افسانه ناصح نگردد گوش ما صاف رحمت می چکد از درد نوشانوش ما
2 بی سرو پا قطره ایم اما خروشی می کنیم اینقدر هم بس که بر دریا گشود آغوش ما
3 توبه می فرماید اما می کشد پنهان شراب زهره یک ساقی است از میخانه می نوش ما
4 با وجود آنکه باج مشرب از عالم گرفت برنیاید با دل ما سعی کاهل کوش ما
1 تا شد ز یاد تو روشن چراغ ما آیینه شبنمی است زگلهای باغ ما
2 مست هوا میکده سایه گلیم داغ است آفتاب ز رشک ایاغ ما
3 مانند شمع از نگه گرم زنده ایم جز شعله پنبه کس نگذارد به داغ ما
4 ممنون بوی پیرهن گل نمی شویم چون غنچه تا زبوی تو پرشد دماغ ما
1 دور چشم بد زسوز سینه غمناک ما بعد مردن گل کند یا رب سپند از خاک ما
2 بوی گل را در طلسم گلستان پیچیده ایم راز او را در قفس دارد دل صد چاک ما
3 بارها از یاد جولان سمندی سوختیم تا شود روشن چراغ بخت از خاشاک ما
4 آب و آتش را بهار نورس آمیزش است شعله ها گل می کند از دیده نمناک ما
1 سینه صاف است پیر ما خوشا احوال ما فال رحمت می گشاید نامه اعمال ما
2 سرعت پرواز ما را پرگشودن غفلت است ذره تا خورشید می خندد به استعلاج ما
3 بیخود از سیر جراحت خانه دل می رسیم بوی گل مستانه می آید به استقبال ما
4 بی نیازی نسخه آمال ما را خوانده است بی نیازی نسخه آمال ما را خوانده است
1 دگر چه باده به پیمانه می کند دل ما که مشق گریه مستانه می کند دل ما
2 به جان شکافی مژگان قسم که شب همه شب خیال زلف تو را شانه می کند دل ما
3 فضول قدر نفهمیدگی نمی داند چه بحثهای حریفانه می کند دل ما
4 چگونه رخنه گر ملک عافیت نشود حدیث تیغ تو افسانه می کند دل ما
1 آیینه خرد حسن ز بازار دل ما سوگند خورد عشق به دیدار دل ما
2 آنها که دل از گل،ستم از رحم ندانند حیف است که باشند هوادار دل ما
3 با عربده بیگانه شدن فکر دل تو بی حوصله دیوانه شدن کار دل ما
4 بیخوابی اندیشه دل حوصله می سوخت شد داغ جنون دیده بیدار دل ما
1 گداخت بر لب حسرت ترانه دل ما تبسمی کن و بشکن بهانه دل ما
2 سلم فروخته خرمن به برق ناکامی دمیدن و ندمیدن ز دانه دل ما
3 حباب چشمه نزدیک راه تفرقه ایم خراب سیل غبار است خانه دل ما
4 ز جوش بلبل و پروانه چون گل از هم ریخت به شاخسار جنون آشیانه دل ما
1 درد عشق آشیانه دل ما راز مجنون فسانه دل ما
2 نفسی از تو کی شود غافل بیخودیها بهانه دل ما
3 رنگ از روی آه می دزدد گریه بیخودانه دل ما
4 ناله شوخ ما چرا نشود بلبل آشیانه دل ما