غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی

873 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه اسیر شهرستانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 69 از این مجموعه هستید.

خوی آتش پیشه را تعلیم از اسیر شهرستانی غزل 813

1. خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مکن
جلوه را هم چون نگاه گرم هر جایی مکن
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دیده را روشن سواد سطر از اسیر شهرستانی غزل 814

1. دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن
عقل را دیوانه زنجیر دانایی مکن
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

شعله پر ریزد به صید خاطر از اسیر شهرستانی غزل 815

1. شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من
پر لبی تبخاله دارد از مبارکباد من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

ز بس در عشق شد صرف خموشی از اسیر شهرستانی غزل 816

1. ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من
نفس در خاک می دزدد پس از مردن غبار من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

بهار سوختن بخشیده سامانی از اسیر شهرستانی غزل 817

1. بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من
که هر سو شعله ای گلدسته می بندد ز باغ من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

گه استغنا گهی رو دیده از اسیر شهرستانی غزل 818

1. گه استغنا گهی رو دیده ام من
چها زآن طفل بدخو دیده ام من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

مبین خوار اگر هست اگر از اسیر شهرستانی غزل 819

1. مبین خوار اگر هست اگر نیستم من
نظر کن که در آتش کیستم من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

چو اخگر شعله پرورد است از اسیر شهرستانی غزل 820

1. چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوان من
چه منتها که دارد گرمی عشقت به جان من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

چون شعله آبروی نیاز از اسیر شهرستانی غزل 821

1. چون شعله آبروی نیاز است خون من
چون بیخودی چکیده راز است خون من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

گر افسرده گر سرکش است از اسیر شهرستانی غزل 822

1. گر افسرده گر سرکش است آه من
جگر گوشه آتش است آه من
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

گر به محشر لطف ساقی عذرخواه از اسیر شهرستانی غزل 823

1. گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید برون
کو دلی کز عهده شرم گناه آید برون
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دچارم گر شود آیینه گوید از اسیر شهرستانی غزل 824

1. دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ است این
ز دل چون بگذرد پرسد چه زخم است این چه داغ است این
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه