🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟

غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی

خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مکن از اسیر غزل 813

1. خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مکن
جلوه را هم چون نگاه گرم هر جایی مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن از اسیر غزل 814

1. دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن
عقل را دیوانه زنجیر دانایی مکن

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من از اسیر غزل 815

1. شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من
پر لبی تبخاله دارد از مبارکباد من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من از اسیر غزل 816

1. ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار من
نفس در خاک می دزدد پس از مردن غبار من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من از اسیر غزل 817

1. بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من
که هر سو شعله ای گلدسته می بندد ز باغ من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

گه استغنا گهی رو دیده ام من از اسیر غزل 818

1. گه استغنا گهی رو دیده ام من
چها زآن طفل بدخو دیده ام من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

مبین خوار اگر هست اگر نیستم من از اسیر غزل 819

1. مبین خوار اگر هست اگر نیستم من
نظر کن که در آتش کیستم من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوان من از اسیر غزل 820

1. چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوان من
چه منتها که دارد گرمی عشقت به جان من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

چون شعله آبروی نیاز است خون من از اسیر غزل 821

1. چون شعله آبروی نیاز است خون من
چون بیخودی چکیده راز است خون من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

گر افسرده گر سرکش است آه من از اسیر غزل 822

1. گر افسرده گر سرکش است آه من
جگر گوشه آتش است آه من

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید برون از اسیر غزل 823

1. گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید برون
کو دلی کز عهده شرم گناه آید برون

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 6 بیت

دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ است این از اسیر غزل 824

1. دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ است این
ز دل چون بگذرد پرسد چه زخم است این چه داغ است این

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت
873 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه اسیر شهرستانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 69 از این مجموعه هستید.
×

ورود / ثبت‌نام

شماره موبایل خود را وارد کنید: