خار گلزار وفا گل میکند از اسیر شهرستانی غزل 599
1. خار گلزار وفا گل میکند
بیزبانی کار بلبل میکند
...
1. خار گلزار وفا گل میکند
بیزبانی کار بلبل میکند
...
1. رشک حسنت خار در پیراهن گل میکند
طرهات آشفتگی را دام سنبل میکند
...
1. در گلستان جگر داغ تو بس گل میکند
آه من چون شمع از سوز نفس گل میکند
...
1. نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند
آتش جدا چو گوهر از آبم نمی کند
...
1. در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند
خاک راهش تا شدم نام غبارم شد بلند
...
1. در بزم چو با عارض پر نور نشیند
صد شمع شبیخون زده از دور نشیند
...
1. یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود
ما را سری نبود اگر درد سر نبود
...
1. امشب که خیال رخ او شمع نظر بود
با دل نمک لعل لبش داغ جگر بود
...
1. چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ بود
دستگاه گریه بر ابر بهاران تنگ بود
...
1. دوش ساز ناله ام آهنگ بود
با زمین و آسمان در جنگ بود
...
1. گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام بود
همچو داغ لاله در آتش نشینی خام بود
...