88 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی

1 در دام تمنای تو گر بر سرم افتد پرواز غباری شود و از پرم افتد

2 بر بیکسی خویش بنازم که ندارم ترسی که هزیمت به صف لشکرم افتد

3 خورشید ز ضعفم نبرد راه به بالین در سایه خاشاکی اگر بسترم افتد

4 پروانه پر سوخته خوی تو گردد گر دیده آیینه به خاکسترم افتد

1 بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت تا چند می توان ز دل بیخبر گذشت

2 از آه و ناله معذرت آسمان مخواه پرواز ما ز حوصله بال و پر گذشت

3 غیرت روا نداشت که تنها گذارمش عمر عزیز در قدم نامه بر گذشت

4 سر کرد راه کعبه و منزل به یاد رفت مستی که بیخودانه ز اهل نظر گذشت

1 دلم با سوز پنهانی سری داشت که چون گردون کف خاکستری داشت

2 خیالش هم مرا در پرده می سوخت اگر با خود گمان دیگری داشت

3 دل ما دعوی اعجاز می کرد اگر دیوانگی پیغمبری داشت

4 نشد صید پریشان اختلاطی جنون در کشور ما لنگری داشت

1 اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد آهم از شوق رخت باغ نظر می گردد

2 بسکه برگشتگی بخت منش برده ز راه قاصد از کوی تو نا آمده برمی گردد

3 خضر و شرمندگی خویش که در راه طلب عذر کاهل قدمی برگ سفر می گردد

4 سینه صافی به دلم زنگ کدورت نگذاشت زهر در ساغر اخلاص شکر می گردد

1 اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گردد نگاهی تا گشاید بال و پر پروانه می گردد

2 نمی دانم چه در دل دارم امشب اینقدر دانم که مژگان تا خورد بر یکدگر پروانه می گردد

3 سرکوی تو سازد آشیان آخر غبار من اگر قمری اگر بلبل اگر پروانه می گردد

4 هوای شمع رخسار تو دارد شمع مکتوبم کبوتر تا گشاید بال و پر پروانه می گردد

1 دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست دل گداخته پیمانه محبت کیست

2 بهار غنچه تصویر صفحه چمن است شکفتگی گل سیراب اشک حسرت کیست

3 به بیقراری ما رشک می برد دل ما خیال چشم تو بیمار دار طاقت کیست

4 دو روزه تنگدلی غنچه را به کام رساند دلی که وا نشود تا به حشر قسمت کیست

1 با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست با گرد راه زنده دلان آفتاب چیست

2 آیینه خانه دل ما وقف الفت است مردود این دیار چه و انتخاب چیست

3 ای محتسب خمارم و گستاخ مشرب است نرخ شراب چند و بهای کباب چیست

4 تعبیر خوابهای پریشان نمی کنم از زلف خویش بپرس که تعبیر خواب چیست

1 رشته وادی هجر تو گرم سر می‌داد شوق کی فرصت پرواز کبوتر می‌داد

2 شمع تا روز ز افسانه هجرم می‌سوخت داغم امشب خبر از گردش اختر می‌داد

3 یاد پیکان تو می‌داد نویدی به دلم کاش تیر تو که دل می‌دهدم پر می‌داد

4 ما و دل تهنیت عید به هم می‌دادیم حسن روزی که به مژگان تو خنجر می‌داد

1 همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گردد مبادا صید دام موجه ریگ روان گردد

2 خیال نقش پایت دام هوش گلستان گردد هوای جلوه گاهت قبله سرو روان گردد

3 نسیمی می وزد بر کشته شوق از مغیلانی غبار کاروان مصر اگر یوسف نشان گردد

4 پرش از غیرت بیشرمی نظاره می سوزد پری دانسته از چشم نظر بازان نهان گردد

1 در سراپای شهید غم پنهان تو نیست گل زخمی که نظرکرده مژگان تو نیست

2 جای آن است که بیتابی سیماب کند یک نفس گر سر آیینه به دامان تو نیست

3 گریه ابر ندارد نمک اشک مرا مکر آگاه ز شور لب خندان تو نیست

4 مو به مو آگهی از راز دلم چون گذری نکته ای فاش تر از خنده پنهان تو نیست

آثار اسیر شهرستانی

88 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیر شهرستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی