1 به دور ما نگه مشفقانه را چه شده است به قحط سال تمنا خزانه را چه شده است
2 چرا زحرف لبت جان به گفتگو ندهم نجابت گهر این ترانه را چه شده است
3 ز جلوه در و دیوار خنده می بارد ستم ظریفی شوخ زمانه را چه شده است
4 رسیده از ندمیدن بهار ما به بهار ز ریشه دود برآورده دانه را چه شده است
1 همه روی زمین خطرناک است کهکشان نیز دام افلاک است
2 باده نوشان بزم حیرت را جام لبریز دیده پاک است
3 بسکه صاحبدلان غبار شدند خرمن آسمان تل خاک است
4 هر کجا عشق ناخدا باشد کشتی نوح سینه چاک است
1 گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است بوی گل از هوای تو دیوانه گشته است
2 آبادی دو کون غباری است در رهش هر دل که یک سراسر ویرانه گشته است؟
3 الفت به چشم مست تو بسیار مشکل است بدخوی آشنایی بیگانه گشته است؟
4 شمع از رخت به سرزده گلدسته فروغ رشکم نقاب بلبل و پروانه گشته است
1 در آتش عشق تو خرد خام نخست است امید زسودای تو ناکام نخست است
2 مجنون تو را در طلب کعبه مقصود انجام بیابان فنا گام نخست است
3 از یک نگه گرم فتادیم در آتش آیینه بیهوشی ما جام نخست است
4 زان نیست مرا برگ تعلق که در این باغ ناکامی آخر ثمر گام نخست است
1 دل آواره مستمندکسی است دیده جولانگه سمند کسی است
2 سرو با اینهمه سرافرازی سایه قامت بلند کسی است
3 نشکند از هجوم لشکر غم که طلسم دلم به بند کسی است
4 در غم عشق کام تلخ مرا ساغر باده زهرخند کسی است
1 تعلق سد راه کام عشق است جنون سرگوشی پیغام عشق است
2 حیات جاودانی خواب خضر است فنا بیداری ایام عشق است
3 فلک پروانه شمع جنون است ملک پر بسته مرغ دام عشق است
4 خرد بیهوشداروی دماغ است حریفی را که درد آشام عشق است
1 ممنون خویش بودن دل قوت دل است درخاک و خون تپیدن دل عادت دل است
2 بادام تلخ چاشنی عیش دیده است درکام زهر غوطه زدن لذت دل است
3 نشو و نما چو خار بن از پیش دیده است در شهره مشقت دل راحت دل است
4 رنگ شکسته زینت قلب سیاه نیست بی دست و پا شدن اثر جرأت دل است
1 فراموشی فراموش دل ماست محبت حلقه در گوش دل ماست
2 چه دریاها که در یک قطره خون است زمین و آسمان جوش دل ماست
3 می الفت فراموشی ندارد دو عالم بیخودی هوش دل ماست
4 بساطی چیده ایم از سینه صافی ادب یک جام سرجوش دل ماست
1 اخگرم آفت بیداری من خواب من است مژه بر هم زدنی بستر سنجاب من است
2 کم نگاهی است که مشتاق شرابم دارد این گناهی است که در گردن احباب من است
3 کو دماغی که کنم تربیت هوش کسی گفتگویی که به گوشی نرسد باب من است
4 بحر دیوانگی از قطره ام آموخته است شور سیلاب نظرکرده سیماب من است
1 ز بویی بیخودم رویی که دیده است شکار حیرتم مویی که دیده است
2 پری در سایه بال فرشته به غیر از چشم و ابرویی که دیده است
3 فرنگستانی از هر حلقه زلف پرستاران بت هویی که دیده است؟
4 غزال شیر صولت سرو بد مست پریرویی سمن بویی که دیده است