دو جهان از کتاب دل ورقی از اسیر شهرستانی غزل 300
1. دو جهان از کتاب دل ورقی است
زندگی سطری و فنا سبقی است
...
1. دو جهان از کتاب دل ورقی است
زندگی سطری و فنا سبقی است
...
1. بازم از مژگان شوخی خارخار عاشقی است
دل درون سینه ام از انتظار عاشقی است
...
1. داری تمام عالم اگر آشنا یکی است
از توست هر چه خواهی اگر مدعا یکی است
...
1. دامان پاک عاشق و برگ سمن یکی است
خاکستر وفا و عبیر چمن یکی است
...
1. جایی که دامگاه غزال رمیدگی است
صیاد چاره وحشت در خون تپیدگی است
...
1. در تماشای تو هر چشمی دلی است
پاکی بینش قمار مشکلی است
...
1. هر سبزه این باغ نشان خم دامی است
هر سرو و گلی نغمه سرای جم و جامی است
...
1. خموشیها عجب شیرین زبانی است
لب کم حرف رنگین داستانی است
...
1. بهار عمر و نوروز جوانی است
دریغا قحط سال شادمانی است
...
1. حال دل را تنم از ضعف زبانم گویاست
راز آتش ز جگر تشنگی خس پیداست
...
1. هر غنچه نشکفته نظر باز نگاهی است
هر لاله دلسوخته سرچشمه آهی است
...
1. ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی است
به هر طرف که نظر می کنم تماشایی است
...