1 جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است طره بی سر و سامان سرو سامان دل است
2 اینقدر حیله ندانم ز که آموخته است می خورد خون دل اما قسمش جان دل است
3 دیده در پرده کند شمع تماشا روشن شب قدری که تماشای تو مهمان دل است
4 جلوه هر نفسم شعله آتشبار است سینه پروانه شود جوش چراغان دل است
1 توفیق زاده نظر پاک من دل است شمع چمن فریب سر خاک من دل است
2 از ترکتاز شعله قدان بیش از این مپرس چیزی که مانده از خس و خاشاک من دل است
3 باغ من است و چشم من است و چراغ من صهبای من پیاله من،تاک من دل است
4 هر اضطرابش آینه جان عالمی است خورشید و ماه و انجم و افلاک من دل است
1 شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است در دیده می نشیند و بیگانه دل است
2 اهل وفا ز دیدن هم گشته اند مست رنگ شکسته باده پیمانه دل است
3 عمرش به عذر خواهی مهر و وفا گذشت عاشق خجل ز تربیت دانه دل است
4 وحشی نگاهی از در و دیوار می چکد چشم غزال روزن ویرانه دل است
1 مپرس غم ز برای چه آشنای دل است دل از برای غم است و غم از برای دل است
2 ز عشق پاک نظر دیده ای چه می دانی تغافل تو همه از کرشمه های دل است
3 ز آشنایی الفت کناره ای داری شنیده ا م گل تقصیر خونبهای دل است
4 به خواب شام سیه روز عید می بیند از اینکه چشم سیاه تو آشنای دل است
1 هر کجا موج هیاهوی دل است تا نفس پر می کشد بوی دل است
2 می توان کردن دل خود را نگاه خوی من نازکتر از خوی دل است
3 گر محبت گلشن آرایی کند سلسبیلش موجه جوی دل است
4 پایمال فوج مژگان گشتم آه گرد من محو تکاپوی دل است
1 چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل است مست این معنی شدن از جام صورت مشکل است
2 کفر و ایمان کشتم و از خویشتن راضی نیستم الفت آسان است اما پاس الفت مشکل است
3 باطن از ظاهر نمی دانم ز جوش یکدلی فاش می گویم به یاران با من الفت مشکل است
4 سینه صافی اولین حرف کتاب دوستی است دوستان مزد خجالتها عبارت مشکل است
1 پیش او اظهار غمهای نهانی مشکل است همزبانی با زبان بیزبانی مشکل است
2 زندگی تلخ است بی پیمانه سرشار عشق تلخکامی تا نباشد کامرانی مشکل است
3 گر نیابد در خیالش دل حیات جاودان خضر اگر باشیم بر ما زندگانی مشکل است
4 ساغر دل از نگاهی چشمه سیماب شد بعد از این در عشق لاف سخت جانی مشکل است
1 هر چند باده قوت دل و شربت گل است با شیشه دشمنیم که خون دار بلبل است
2 جور تو را چو شهد نموده است عاقلی این زهر خوشگوار که نامش تحمل است
3 گر خوی عشق پاک ندانی بیان کنم بوی گل و فروغ می و اشک بلبل است
4 در چشم دیگران خس و خاشاک و خار باد در پیش ما غبار رهش نکهت گل است
1 از نگاهش خلد ایما پر گل است از رخش باغ تماشا پر گل است
2 خواب آسایش به چشم ما کند خار دارد نقش دنیا پرگل است
3 با خیال او سفرها کرده ایم عالم از نقش پی ما پر گل است
4 دامن قاتل نگیرد خون ما کی شود پژمرده هر جا پرگل است
1 صبح مشاطه هوای گل است عید رنگینی قبای گل است
2 توبه رنگ شکسته ای دارد شیشه ام در طلسم پای گل است
3 جلوه نوبهار خاطر ما خنده ها باغ دلگشای گل است
4 دختر رز به باغ می آید چقدر خنده خونبهای گل است