1 مطرب ترانه ای که دماغم رسیده است از آب شعله میوه باغم رسیده است
2 آیینه خانه دل بیدار گشته ام این پرتو از کدام چراغم رسیده است
3 مجنون به گرد جوش و خروشم نمی رسد بوی بهار دل به دماغم رسیده است
4 در پای سرو شیشه و گل جوش می زند زین باده تا دماغ ایاغم رسیده است
1 دل پروانه فروغ گهر راز من است اشک بلبل نمک گریه غماز من است
2 چهره باده پرستی شفق راز من است پر طاووسی می شوخی پرواز من است
3 عمری از خوی کسی کوره دل تافته ام شعله خاکستر آیینه پرواز من است
4 تپش دل به لبم فرصت یک ناله نداد گوشها پرده نشنیدن آواز من است
1 اقلیم درد را سحر و شام دیگر است مستان عشق را رم و آرام دیگر است
2 عنقا به زور بال تجرد بلند شد بی قید نام و ننگ شدن نام دیگر است
3 دردسر خمار ندارد شراب عشق دل مست ساقی دگر و جام دیگر است
4 سرسایه ای چو سایه تیغ تو جست اسیر او را در این دیار سرانجام دیگر است
1 به جنون عشق مایل افتاده است پیر ما سخت جاهل افتاده است
2 نمک تازه می زنم به کباب آتش از گریه در دل افتاده است
3 طفل اشکی است بحر از مژه ام که به دامان ساحل افتاده است
4 چون نباشد زگریه خانه خراب دیده را کار با دل افتاده است
1 شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است در دیده می نشیند و بیگانه دل است
2 اهل وفا ز دیدن هم گشته اند مست رنگ شکسته باده پیمانه دل است
3 عمرش به عذر خواهی مهر و وفا گذشت عاشق خجل ز تربیت دانه دل است
4 وحشی نگاهی از در و دیوار می چکد چشم غزال روزن ویرانه دل است
1 ناله از دل بی خیال گلعذاری بر نخاست درگلستان تا گلی ننشست خاری بر نخاست
2 در محیط عشق سرها رفت بر باد فنا غیر موج تیغ از این دریا بخاری بر نخاست
3 جز خیال او که سر زد از کنار خاطرم یک چمن گل هرگز از آغوش خاری بر نخاست
4 لاله از تربت فرهاد جز داغم نرست چون من از خاکستر مجنون شراری بر نخاست
1 دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست ابری که نم از شعله کشد چشم تر ماست
2 بی خاطر آشفته نرفتیم به جایی چون گل دل صد پاره ما بال و پر ماست
3 تا گرد ره گرم روان برق نژاد است اول قدم از خویش گذشتن سفر ماست
4 در قدر فزودیم به قدر هنر خویش قدر هنر خویش شکستن هنر ماست
1 به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر است پیاله می و دست نگار بسته پر است
2 کنم به رنگ دگر هر نفس پر افشانی زگرد راه تو گلهای دسته بسته پر است
3 به دامگاه تو عمر سخن دراز شود دل دویده پر و معنی نبسته پر است
4 به فال گوش رمیدن نشسته طاقت ما که گوشها ز سخنهای جسته جسته پر است
1 موجه دریا ز شورم مصرع پیچیده است در صدف گوهر ز اشکم معنی دزدیده است
2 از هوای گلشن چاک گریبان کسی نکهت یوسف گل در پیرهن بالیده است
3 ناله خاموشی است تکرار فراموشی خوش است گفتگوی آشنایی گوش کس نشنیده است
4 گریه ما دشت را مهمان دریا می کند صفحه بحر ازحباب و موج بزم چیده است
1 فغانم از دل دیوانه گرم است غبار تربت پروانه گرم است
2 به چشم کم غبارم را چه بینی دل صحرا به این دیوانه گرم است
3 چرا لب تشنه ساغر نباشم هوای گلشن میخانه گرم است
4 به داغ تازه ماند سایه گل سرش از گردش پیمانه گرم است