1 نه همین دام و نه دانه بسیار است در هوا آشیانه بسیار است
2 لب خاموش و خلق بدنامند گفتگو پر بهانه بسیار است
3 راستیها به کیش پیر جنون یک کمان را دو خانه بسیار است
4 خون خود ریختن مروت نیست خلق را هم بهانه بسیار است
1 تنگ غم تو خانه دل از هوا پر است لب از ترانه خالی و گوش از نوا پر است
2 در دام شکوه ناله شکستن چه لازم است دنیا فراخ و سلسله بسیار و جا پر است
3 از خاطرش اراده نظاره برده ایم آیینه داغ شو که دل او ز ما پر است
4 جوش بهار گردش چشم سیاه کیست صد شیشه گشت خالی و جام هوا پر است
1 بسکه از رشک سرشکم خاطر دریا پر است از دل آب گهر تا غنچه دلها پر است
2 دختر رزخونی عیش و ملالم گشته است کی دلم خالی شود در بزم تا مینا پر است
3 جلوه بسیار است خضر رهبری در کار نیست دیده (گر) داری همه عالم ز نقش پا پر است
4 گر چه بر قلب کمانداران ابرو می زنم در خور صبری که دارم نیم استغنا پر است
1 به کشتنم نه همین حرف هجر یار پر است به ملک طاقت من یاد انتظار پر است
2 برای خاطر او پاسبان گل شده ام ز دل تپیدنم آیینه از غبار پر است
3 صدای ناله زنجیر ما نمی آید غنیمت است که دیوانه در بهار پر است
4 نوای بلبل باغ وفا شمیم گل است که یاد خنده گر آرد لبش به بار پر است
1 به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر است پیاله می و دست نگار بسته پر است
2 کنم به رنگ دگر هر نفس پر افشانی زگرد راه تو گلهای دسته بسته پر است
3 به دامگاه تو عمر سخن دراز شود دل دویده پر و معنی نبسته پر است
4 به فال گوش رمیدن نشسته طاقت ما که گوشها ز سخنهای جسته جسته پر است
1 گر به دست آید گل داغ از گلستان خوشتر است بر خورد گر زخم ناسور از نمکدان خوشتر است
2 در نظر حسن پری دارد تماشای نهان وادی حسرت ز طرف نرگسستان خوشتر است
3 میکند چون نقش پای دل گلی در آستین جاده شوق از خیابان گلستان خوشتر است
4 بستر ریگ روان همراه داری منعمی خواب اگر آید به دامان بیابان خوشتر است
1 حرف مجنون تو از گلبرگ تر نازکتر است حلقه زنجیرش از آب گهر نازکتر است
2 چون نگاه پاکبازانم سر پرواز نیست ورنه دام از پرده های چشم تر نازکتر است
3 فتنه جوی من نمی سازد به خوی خویشتن خاطر او بیشتر از بیشتر نازکتر است
4 از نوید لطف پنهانش فریبم می دهد گفتگوی قاصد از لطف خبر نازکتر است
1 گریه ابر از سمن رنگین تر است جلوه برق از چمن رنگین تر است
2 سایه عشق از سر ما کم مباد آه سرد از سوختن رنگین تر است
3 گفتگوی کیست بزم آرای شوق انجمن از انجمن رنگین تر است
4 انتظار جلوه او می کشم خاکم از خون چمن رنگین تر است
1 گر شب وصل تو بی مهتاب باشد بهتر است دیده شور فلک در خواب باشد بهتر است
2 صبح نا محرم اگر در خواب باشد بهتر است موج می پروانه مهتاب باشد بهتر است
3 حیرت خاموشیم رسوای عالم می کند دل اگر در بزم او بیتاب باشد بهتر است
4 گریه ام بال کبوتر را به طوفان می دهد قاصد مکتوب چون سیلاب باشد بهتر است
1 موم شمع کشته از دل چون شد آهن بهتر است خانه زاد شوخ از فرزند بودن بهتر است
2 برق تازان را غبار اینجا حصار آهن است گر شوی در نیستی پنهان ز جوشن بهتر است
3 بهتر از صد دل وفای تازه یک جو از قدیم جمله عالم دوست باش آن دوست دشمن بهتر است؟
4 روی آسایش نبیند دست از دست سنان پیچ و تاب مار از تار فلاخن بهتر است؟