گلبانگ عاشقان چمن راز از اسیر شهرستانی غزل 204
1. گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است
تا گوش کار می کند آواز بلبل است
...
1. گلبانگ عاشقان چمن راز بلبل است
تا گوش کار می کند آواز بلبل است
...
1. نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل است
شبنم خاری که می بینی در این صحرا دل است
...
1. ممنون خویش بودن دل قوت دل است
درخاک و خون تپیدن دل عادت دل است
...
1. هستی و نیستی آیینه دیدار دل است
دو جهان یک شرر از گرمی بازار دل است
...
1. می تواند جوش زد تا آسمان آخر دل است
می تواند داشت تیری در کمان آخر دل است
...
1. گردش چشم او ایاغ دل است
نگه شوخ او دماغ دل است
...
1. جلوه باغ نظر و چهره گلستان دل است
طره بی سر و سامان سرو سامان دل است
...
1. توفیق زاده نظر پاک من دل است
شمع چمن فریب سر خاک من دل است
...
1. شوخیش بسکه وحشی افسانه دل است
در دیده می نشیند و بیگانه دل است
...
1. مپرس غم ز برای چه آشنای دل است
دل از برای غم است و غم از برای دل است
...
1. هر کجا موج هیاهوی دل است
تا نفس پر می کشد بوی دل است
...
1. چون محبت جوش باطن زد فراغت مشکل است
مست این معنی شدن از جام صورت مشکل است
...