1 دل نرم و کف بخشنده آن گاه دگر گفتار خوب و روی خرم
1 قال بگذار و بگذر از سر حال تا بیابی کمال ز اهل کمال
1 به قدر هر که آورد ایمان نخورد غم چو ما بود شادان
1 به سایه روی منه رو به آفتاب آور به آفتاب نشین و ز نور او بر خور
1 ظاهرم در کوبنان و باطنم و در کوه صاف صوفیان صاف را صد مرحبا باید زدن
1 سخن عارفان به جان بشنو از همه بشنو و چنان بشنو
1 در حضرت او وحدت و کثرت دریاب در موج و حباب می نگر یعنی آب
1 به آدینه اگر یابی عروسی بکن تزویج و داد خویش می ده
1 سعادت همچو ماهی خوش بر آمد درخت دولت ما در بر آمد
1 وقت آن آمد که پروازی کنم وز کریمان عزم شیرازی کنم