در سراپردهٔ از شاه نعمتالله ولی دوبیتی 205
1. در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
...
1. در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
...
1. رندیکه حریف ماست مائیم
جز ما دگری کجاست مائیم
...
1. بگذر ز وجود وز عدم هم
بگذر ز حدوث وز قدم هم
...
1. آن گنج که مخفی بود از عالم و از آدم
پیدا شده است بر من ، من محرم آن گنجم
...
1. یک عین به اختلاف اعیان
بنموده جمال ای عزیزان
...
1. خدایا تشنه ایم و جمع یاران
از آن حضرت همی خواهیم باران
...
1. ساقیا از روی لطف بیکران
ساغر می ده به دست عاشقان
...
1. ای صبا گر روی به ترکستان
دوستان را سلام ما برسان
...
1. از این عالم بدان عالم سفر کن
از آن عالم به بالاتر نظر کن
...
1. در صورت و معنیش نظر کن
می بین همه و مرا خبر کن
...
1. فقر بگزین و غنا ایثار کن
اختیار خود فدای یار کن
...
1. بگذر از خوف و رجا با ما نشین
عاشقانه خوش درین دریا نشین
...