1 این صفات بد اگر از خود جدا سازی چو من نعمت الله زمان باشی و سلطان زمن
2 غیبت و نمامی و حرص و حسد این هر چهار باز بخل و کینه و آنگه طمع بشنو ز من
1 من حسینی مذهبم ای یار من یافته تعظیم از خلق حسن
2 علم تو باشد همه از قیل و قال و آن من میراث من از جد من
1 یک عین به اختلاف اعیان بنمود جمال ای عزیزان
2 در هر عینی نموده حسنی از عین جمال ای عزیزان
1 کون جامع جامع این است و آن هر دو را از لوح این انسان بخوان
2 صورت و معنی او با هم بدان نیست مثلش در همه کون و مکان
1 فقر بگزین و غنا ایثار کن اختیار خود فدای یار کن
2 صوفیانه گر بیابی این خصال رو به صوفیخانه ای و کار کن
1 در صورت و معنیش نظر کن می بین همه و مرا خبر کن
2 خواهی که رسی به نعمتاللّه بر درگه سیّدم گذر کن
1 باده می نوش و جام را می بین خلق را مظهر خدا می بین
2 نعمتاللّه را نکو بشناس دیده بگشا و هر دو را می بین
1 خوش بگو اللّه و اسم ذات بین جمله اشیا مصحف و آیات بین
2 در زمین و آسمان می کن نظر نور او در دیدهٔ ذرات بین
1 خوش بگو اللّه و اسم ذات بین معنیش در صورت و آیات بین
2 جمله مرآتند ها و هو و هی یک حقیقت در دو سه مرآت بین
1 ذکر حق می گو و در خلوت نشین باش فارغ از چنان و از چنین
2 حاصل عمر عزیز آن یک دم است دم به دم در یک دمی با ما نشین