گر چه دارم از شاه نعمتالله ولی دوبیتی 193
1. گر چه دارم ساغر اسما مدام
می ز خم ذات می نوشم به کام
...
1. گر چه دارم ساغر اسما مدام
می ز خم ذات می نوشم به کام
...
1. رو به خاک راه او بنهاده ام
خاک آن راهم به راه افتاده ام
...
1. آن گنج که مخفی بود از عالم و از آدم
پیدا شده است بر من ، من محرم آن گنجم
...
1. در سراپردهٔ میخانه مقامی دارم
پیش رندان جهان منصب و نامی دارم
...
1. پیش از وجود آدم بودیم با تو همدم
در خلوت یگانه بنشسته هر دو با هم
...
1. بگذر ز وجود و از عدم هم
بگذار حدوث را قدم هم
...
1. ما گدای خودیم و شاه خودیم
آفتاب خودیم و ماه خودیم
...
1. بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
...
1. رندی که حریف ماست مائیم
جز ما دگری کجاست مائیم
...
1. بسی نقشی که بر دیده کشیدیم
به جز نور جمال او ندیدیم
...
1. ما گدای خودیم و شاه خودیم
آفتاب خودیم و ماه خودیم
...
1. رو به خاک راه او بنهاده ام
خاک آن راهم به راه افتاده ام
...