1 هرچه بوده است و هر چه خواهد بود به همه کس خدا عطا فرمود
2 قابلیت چنان که او بخشید هر یکی یافتند آن مقصود
1 همه عالم یکی بود موجود در همه می نماید آن مقصود
2 گفتهٔ سیدم به جان بشنو دولتت یار و عاقبت محمود
1 بنده آخر کجا خدا گردد ور خدائیست چون خدا گردد
2 بنده هرگز خدا شود نشود لیکن از خویشتن فنا گردد
1 همه عالم ز حضرتش موجود این چنین بوده است و خواهد بود
2 هر چه خواهی چو ما از او می خواه تا بیابی ز حضرتش مقصود
1 در جمله مرتبه برآید در مرتبه ها همه نماید
2 وین طرفه که این همه مراتب در وحدت او نمی فزاید
1 در عین تو او نکو نماید عالی به صفات تو نماید
2 گر نیک و بد است از تو بر تو آن نور تو را چو او نماید
1 هر چه در غیب و در شهادت بود همه ایثار بندگان فرمود
2 حسن اسما و هم جمال و صفات در چنین آینه به ما بنمود
1 به هر صورت که ما را رو نماید ببین تا نور چشمت را فزاید
2 توان دیدن اگر لطفش به رحمت حجاب از دیدهٔ ما برگشاید
1 هر بلا کز حضرتش ما را بود خوش بلائی از چنان والا بود
2 هر بلا کآمد از او نبود بلا آن بلا نبود که آن والا بود
1 ناظر و منظور آنجا کی بود بود و هم نابود آنجا کی بود
2 هفت دریا غرقه اندر بحر او بلکه اسم و رسم دریا کی بود