آن کریمی که از شاه نعمتالله ولی دوبیتی 133
1. آن کریمی که از کرم هر روز
به محبان خود عطا بخشد
1. آن کریمی که از کرم هر روز
به محبان خود عطا بخشد
1. نعمت خود خدا به ما بخشید
این چنین نعمتی خدا بخشید
1. خلعتی خوش خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
1. عاقلان گرچه بسی دُر سفتهاند
در همه بابی سخنها گفتهاند
1. عقل نفی ما سوای الله می کند
عشق ما اثبات الله می کند
1. صبری کنیم تا ستم او چه می کند
با این دل شکسته غم او چه می کند
1. عاقلی کی به عاشقان ماند
آن سرگل کجا نهان ماند
1. نور او را به نور او بیند
هر چه بیند همه نکو بیند
1. هرچه بوده است و هر چه خواهد بود
به همه کس خدا عطا فرمود
1. همه عالم یکی بود موجود
در همه می نماید آن مقصود
1. بنده آخر کجا خدا گردد
ور خدائیست چون خدا گردد
1. همه عالم ز حضرتش موجود
این چنین بوده است و خواهد بود