مخلوق خدا همه از شاه نعمتالله ولی رباعی 181
1. مخلوق خدا همه نکو می دارش
تعظیم همه برای او می دارش
1. مخلوق خدا همه نکو می دارش
تعظیم همه برای او می دارش
1. این جام و شراب جسم و جان دریابش
آن غیب و شهادت جان دریابش
1. گفتم که دلم گفت که ویران کنمش
گفتم عقلم گفت که دیوان کنمش
1. مجموع حروف یک الف می خوانش
با اصل الف به نقطه ای می دانش
1. ترسان ترسان همی روم بر اثرش
پرسان پرسان ز خلق عالم خبرش
1. گر معنی تنزیل بداند حافظ
تنزیل به عشق دل بخواند حافظ
1. معشوق یکی عشق یکی عاشق یک
این هر دو یکی و در یکی نبود شک
1. مفعول یکی فعل یکی فاعل یک
ما راست یقین اگر تو را باشد شک
1. در جام جهان نما نظر کن به جمال
تا نقش خیال او نماید به کمال
1. از دولت عشق عقل گشته پامال
مستقبل و ماضیم همه آمده حال
1. بنشین به در خلوت دل ای کامل
مگذار که غیر او درآید در دل
1. در ملک یگانگی دوئی را چه محل
با حضرت او من و توئی را چه محل