1 با حکمت ما نصیر طوسی چه بود با خرقهٔ ما کتان روسی چه بود
2 گوئی که به عقل می توان رفت این راه با دین محمدی مجوسی چه بود
1 رندی که ز هر دو کون یکتا گردد در کتم عدم واله و شیدا گردد
2 سر در قدم ساقی سرمست نهد بی زحمت پا به گرد دنیا گردد
1 یاری که چو ما لطف الهی دارد در هر دو جهان هرچه تو خواهی دارد
2 هر چند گدای حضرت سلطان است از دولت عشق پادشاهی دارد
1 دل میل به صحبت نگاری دارد با ساقی و مستی سر و کاری دارد
2 چون بلبل مست در چمن می گردد گویا که هوای گلعذاری دارد
1 بر خاک درش هر که مقامی دارد در هر دو جهان جاه تمامی دارد
2 یاری که بود به عشق او بدنامی بدنام مگو که نیک نامی دارد
1 محبوب جمال خود به آدم بخشید سرّ حرمش به یار محرم بخشید
2 هر نقد که در خزانهٔ عالم بود سلطان به کرم به جود عالم بخشید
1 بودش به کمال خویش بودم بخشید لطفش به کرم شهد شهودم بخشید
2 او طالب من که ظاهرش گردانم من طالب او که تا وجودم بخشید
1 در هر آنی مرا عطائی بخشید شاهی جهان بهر گدائی بخشید
2 گنجی که نهایتش خدا می داند سلطان به کرم به بینوائی بخشید
1 یک نقطه به ذات خود هویدا گردید زان نقطه به دم دو نقطه پیدا گردید
2 زین هر سه یکی الف هویدا آمد وین طرفه که در دو کون یکتا گردید
1 هر آینهٔ که در نظر می گذرد تمثال جمال او نظر می نگرد
2 تمثال خیالیست و لیکن ذاتش در آینه تمثال به ما می نگرد