1 درد دل خسته دردمندان دانند نه خوش نفسان خیره خندان دانند
2 از سرّ قلندری تو گر محرومی سریست در آن سینه که مستان دانند
1 او جمع همه همه تفاصیل وئیم زان لحظه پی جمع و تفاضیل نئیم
2 در جام مئیم و گاه در جام شراب اما همه جا حقیقتاً عین مئیم
1 در عالم حسن بر همه شاه تویی خوبان همه چون ستاره و ماه تویی
2 ای نور دو چشم و ای خلیلاللّه من سجاده نشین نعمتاللّه تویی
1 این جام و شراب جسم و جان دریابش آن غیب و شهادت جان دریابش
2 در هر چه نظر کنی نکو می بینش در صورت و معنی این و آن دریابش
1 مطلوب خود از خود طلب ای طالب ما خود را بشناس یک زمانی به خود آ
2 گر عاشق صادقی یکی را دو مگو کافر باشی اگر بگوئی دو خدا
1 ای دوست حجاب ما ز ما خواهد بود وین مایی ما حجاب ما خواهد بود
2 چون مایی ما ز ما بر افتد به یقین بی مایی ما همه خدا خواهد بود
1 گفتم به لبانت که سراسر نمکی گفتا تو چه دانی لب من تا نمکی
2 گفتم که درین مدینه هستی تو رسول گفتا که محمدم ولیکن نه مکی
1 از زحمت پا اگر بنالم چه عجب از جور و جفا اگر بنالم چه عجب
2 در حضرت پادشاه عالم به تمام از دست شما اگر بنالم چه عجب
1 در ذات همه جلال او می بینم در حسن همه جمال او می بینم
2 بینم همه کاینات در عین کمال این نیز هم از کمال او می بینم
1 ما جمله حروف عالیاتیم مدام پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام
2 هر چند کتاب عالمی بنوشتیم پوشیده ز لوح کایناتیم مدام