9 اثر از مثنویات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات شاه نعمت‌الله ولی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار شاه نعمت‌الله ولی / مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

1 آن یکی کوزه ای ز یخ برداشت کرد پر آب یک زمان بگذاشت

2 چون هوا ز آفتاب گرمی یافت گرمیش بر وجود کوزه بتافت

3 آب شد برف و کوزه شد با آب اسم و رسم از میانه شد دریاب

4 اول ما چو آخر ما شد قطره دریاست چون به دریا شد

1 عدد از واحد آشکارا شد واحدی در عدد هویدا شد

2 کثرت و وحدتست در هر باب مجملا و مفصلا دریاب

3 کثرتش چون حباب دان دایم وحدتش بحر و این به آن قایم

4 وحدت و کثرت اعتباری دان نسخهٔ عقل را چنین می خوان

1 یا حبیبی و قرة العینی انا عینک و عینک عینی

2 به حقیقت یکی بود بی شک در ظهور این دوئی نمود آن یک

3 احولست آنکه یک دو می بیند چون دو بیند یگانه ننشیند

4 صوت صادق بود صدا کاذب راز صادق مگوی با کاذب

1 به تعیُن اگرچه اشخاصند به حقیقت نه عام و نه خاصند

2 همه همدرد همدگر باشند هر چه باشد به پای هم باشند

3 هر که همدرد دردمندان نیست گوئیا از شمار ایشان نیست

4 درد دل دارم و دوا این است درد می نوشم و شفا این است

1 عشق مجنون و خوبی لیلی گفته اند و شنیده ای خیلی

2 سخن عاشقان بیا بشنو شنو از من تو از خدا بشنو

3 خوش حبابی روان شده در جو عین دریا بجو و از ما جو

4 آب در برگ گل شده پنهان گل بگیر و گلاب زو بستان

1 ما خیالیم و در حقیقت او جز یکی در دو کون دیگر کو

2 انه ظاهر بنا فینا هو معنا و فانظروا معنی

3 نور چشم است در نظر پیداست نظری کن ببین که او با ماست

4 الف و میم عارف و معروف شده در لام معرفت مکشوف

1 همه عالم حجاب و عین حجاب غیر او نیست این سخن دریاب

2 دفتر کاینات می خوانم معنیش حرف حرف می دانم

3 شانه را گر هزار دندانه است یک حقیقت هویت آن است

4 گر بگویم هزار یک سخنست یوسفی را هزار پیرهن است

1 عارف راز حضرت معروف چون سری سر او به او مکشوف

2 گفت سی سال شد که تا با یار می کنم گفتگو درین بازار

3 من به او گفته ام سخن به خدا خواجه گوید سخن کند با ما

4 سخن ما همه بود با دوست که سمیع و بصیر و دانا اوست

1 بر سر آب خانه ای ز حباب چون بسازند آبدان بر آب

2 گرچه آبست اصل و فرع آتش ضد آبست آتش سرکش

3 ساقیا جام می به رندان ده بوسه ای بر لب حریفان ده

4 واله ام چون موالی حیران بر جمال قلندر ای یاران

1 تو منی من تو ام ، توئی بگذار بشنو از من تو هم دوئی بگذار

2 چیست نقش خیال ما و توئی همچو خوابیست این خیال دوئی

3 آفتابست و عالمش سایه سایه روشن به نور همسایه

4 عین اول یکیست تا دانی عین اول سزد اگر خوانی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

9 اثر از مثنویات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات شاه نعمت‌الله ولی شعر مورد نظر پیدا کنید.