قطب عالم نقطهٔ از شاه نعمتالله ولی مثنوی 25
1. قطب عالم نقطهٔ پرگار روح
شیخ ما سرمایهٔ گنج فتوح
...
1. قطب عالم نقطهٔ پرگار روح
شیخ ما سرمایهٔ گنج فتوح
...
1. نقطه ای در دایره بنمود میم
میم این معنی طلب فرما ز جیم
...
1. بود ما از بود او پیدا شده
جمع گشته قطره و دریا شده
...
1. مجمع البحرین اگر جوئی دلست
جامع مجموع اگر گوئی دلست
...
1. گر بیابی عارفی صاحبدلی
خدمت او کن که گردی مقبلی
...
1. در خرابات مغان رندانه رو
خم می را نوش کن مستانه رو
...
1. ابتدا کردم به نام آن یکی
در وجود آن یکی نبود شکی
...
1. آفتابی در قمر پیدا شده
فتنهٔ دور قمر در وا شده
...
1. شخص و سایه دو نماید در نظر
بگذر از سایه یکی را می نگر
...
1. گرم باش و آتشی خوش برفروز
خرقه و سجاده و هستی بسوز
...
1. جامع مجموع اسما آدم است
لاجرم او روح جمله عالم است
...
1. ابتدای سخن به نام یکی
در دو عالم یک است و نیست شکی
...