می صاف دگر در جام کردم از نعمتالله ولی مثنوی 84
1. می صاف دگر در جام کردم
محبت نامه اش زان نام کردم
1. می صاف دگر در جام کردم
محبت نامه اش زان نام کردم
1. کثرت و وحدت که می گوئی چنان
اعتبار عقل باشد این و آن