9 اثر از مثنویات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات شاه نعمت‌الله ولی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار شاه نعمت‌الله ولی / مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

مثنویات شاه نعمت‌الله ولی

1 ابتدا کردم به نام آن یکی در وجود آن یکی نبود شکی

2 یک وجود است و صفاتش بی شمار آن یکی در هر یکی خوش می شمار

3 چشم احول گر دو بیند تو مبین تو یکی می بین چو احول دو مبین

4 گر هزار آئینه دیدم ور یکی آن یکی را دیده ام در هر یکی

1 آفتابی در قمر پیدا شده فتنهٔ دور قمر در وا شده

2 چیست عالم صورت اسمای او صورت و معنی به هم باشد نکو

3 اسم او ذات و صفات او بود نام او یک نزد ما آن دو بود

4 معنی اسم و مسمی باز جو عارفی را گر بیابی راز گو

1 شخص و سایه دو نماید در نظر بگذر از سایه یکی را می نگر

2 مظهر و مظهر به نزد ما یکی است آب این امواج و این دریا یکیست

3 ز اعتبار ما و تو باشد دوئی همچو ما بگذر ز خود کان یک توئی

4 هر که او فانی شود باقی شود مدتی رندی کند ساقی شود

1 گرم باش و آتشی خوش برفروز خرقه و سجاده و هستی بسوز

2 صورت و معنی به این و آن گذار دنیی و عقبی به جسم و جان گذار

3 جام می بگذار و ساقی را طلب تا چو رندان مستی ای یابی عجب

4 بعد از آن مستی چو ما هشیار شو عارفانه بر سر بازار شو

1 جامع مجموع اسما آدم است لاجرم او روح جمله عالم است

2 عقل اول درهٔ بیضا بود صورت و معنی ز جد ما بود

3 آدمی معنی است عقل کل به نام جملهٔ عالم از او یابد نظام

4 حضرت مبدا چو او را آفرید مبدا مجموع عالم شد پدید

1 ابتدای سخن به نام یکی در دو عالم یک است و نیست شکی

2 جود او می دهد وجود به ما جام گیتی نما نمود به ما

3 دیدهٔ ما نکو شده روشن چشم عالم به نور او روشن

4 در همه نور او عیان دیدیم تو چنین بین که ما چنان دیدیم

1 بیا با ما درین دریا به سر بر از اینجا دامنی خوش پر گهر بر

2 ز ما بشنو حبابی پر کن از آب حباب از آب و در وی آب دریاب

3 به معنی آب در صورت حباب است ببین در این و آن کان هر دو آبست

4 دمی در آفتاب و سایه بنگر در آن هم سایه را همسایه بنگر

1 وجودی در همه عالم عیان است ولی از دیدهٔ مردم نهان است

2 به هر آئینه حسنی می نماند ز هر برجی به شکلی نو برآید

3 تو نقد گنج او در کنج عالم طلب این کنج و این گنجینه فافهم

4 حقیقت در دو عالم جز یکی نیست یکی هست و در آن مأوا شکی نیست

1 ز ذوق خود تو را آگاه کردم بهانه آفتاب و ماه کردم

2 دوئی بگذار تا باشی یگانه مراد ما یکی دیگر بهانه

3 درآ در حلقهٔ رندان سرمست تو را گر میل ذوق عارفانست

4 فنا شو تا بقا یابی ز باقی سبو می کش که یابی لطف ساقی

1 حمد آن حامدی که محمود است بخشش اوست هر چه موجود است

2 فرض عین است حمد حضرت او بر همه خلق خاصه بر من و تو

3 حمد او از کلام او گویم لاجرم حمد او نکو گویم

4 شکر شکر او چه شیرین است شکر گویم که شکّرم این است

آثار شاه نعمت‌الله ولی

9 اثر از مثنویات شاه نعمت‌الله ولی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات شاه نعمت‌الله ولی شعر مورد نظر پیدا کنید.