پیدا شده در عالم از شاه نعمتالله ولی قطعه 97
1. پیدا شده در عالم آن نور جمال او
آن نور جمال او پیدا شده در عالم
1. پیدا شده در عالم آن نور جمال او
آن نور جمال او پیدا شده در عالم
1. به درد دل گرفتارم به من ده دُردی دردش
که دارم اعتقاد آن ، کز این درمان همی یابم
1. نعمتاللّهم وز آل رسول
حد کس نیست دانش حدم
1. تا اعتباری کردهام این سایه و آن آفتاب
از اعتبار خویشتن بودم یکی و دو شدم
1. خطی کو را نه حسن است و نه ترتیب
نه در اعراب او فتح است و نه ضم
1. تن خرقه و سر کلاه و پایت نعلین
نعلین ز پا برون کن و خرقه ز تن
1. بر لب دریا چه می گردی نشین
همچو ما با ما در این دریا نشین
1. در مرتبه ای جسمست در مرتبه ای روحست
در مرتبه ای جان است در مرتبه ای جانان
1. وصله ای از خرقهٔ ما هر که یافت
عارفانه خوش همی پوشد به جان
1. ار قضای خدای عزوجل
حی قیوم و قادر و سبحان
1. چو پادشاه در عالم گدای حضرت اوست
گدای حضرت او باش و پادشاهی کن
1. دست در دست زن مزن خواجه
دست در دست شیرمردان زن