عاشق آن گلعذارم از شاه نعمتالله ولی غزل 1122
1. عاشق آن گلعذارم چون کنم
همچو زلفش بیقرارم چون کنم
...
1. عاشق آن گلعذارم چون کنم
همچو زلفش بیقرارم چون کنم
...
1. توبه از می کجا کنم نکنم
ترک رندی چرا کنم نکنم
...
1. من خلاف خدا کنم نکنم
غیبت مصطفی کنم نکنم
...
1. عاشق مستم به کوی می فروشان می روم
ساقی رندم به سوی باده نوشان می روم
...
1. از جام عشقش مست مدامم
ایمن ز خاصم فارغ ز عامم
...
1. میخانه سبیل ماست مخمور کجا باشیم
نزدیک خداوندیم ما دور کجا باشیم
...
1. ما اگر شاه اگر گدا باشیم
در همه حال با خدا باشیم
...
1. ما خدا چون شما نمی طلبیم
یعنی از خود جدا نمی طلبیم
...
1. خستهحالیم و ز زلف تو شفا میطلبیم
دردمندیم و ز وصل تو دوا میطلبیم
...
1. عجب است این که من ز من طلبم
حسنم وز حسن حسن طلبم
...
1. مجمع صاحبدلان زلف پریشان یافتم
این چنین جمعیتی در جمع ایشان یافتیم
...
1. قطب عالم روح اعظم یافتم
روح اعظم قطب عالم یافتم
...